سمیه نخعی، در گفتگو با خبرنگار
اوشیدا بیان کرد: خانواده نخستین مهد و مدرسه اصلی تربیت است، کارگاه الگوسازی است، زمینهساز تحول و تکامل است، محیط رشد است و فرزند درسهای اصلی و اساسی خود را از خانواده میگیرد و هر سازندگی یا اشتباهی که در آن واقع گردد در فرزند اثر میگذارد.
وی افزود: تغییرات خانواده و افزایش نرخ طلاق در جامعه ایران نیز نگرانیهای اجتماعی را به وجود آورده است و مسئله طلاق، بهویژه به جهت پیامدهایی مثل افسردگی، پرخاشگری، افت تحصیلی، بزهکاری، رشد اجتماعی که برای فرزندان طلاق در پی دارد و آینده فرزندان را متأثر میسازد، بسیار حائز اهمیت است.
نخعی ادامه داد: یکی از مشکلاتی که از درون خانواده شروع میشود و علت آن هم مشکل در ارتباط سالم و صحیح بین زن و شوهر است طلاق است و این مشکل میتواند در جامعه هم شیوع و گسترش پیدا کند و ارتباطات اجتماعی را دچار مشکل کند و وقتی بنیان خانواده دچار تزلزل شود، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و جامعه بهسوی مشکلات گوناگون سوق داده میشود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد زابل تصریح کرد: امروزه بحث طلاق عاطفی، مسئلهای است که بهشدت به بنیان خانوادهها آسیب میزند؛ اما میتوان این مشکل را رفع کرد و طلاق زمانی خطرساز است که زوجین از هم جدا شده و اکنون باید تکلیف فرزند طلاق مشخص شود.
وی تأکید کرد: طلاق یک پدیده چندعاملی است که تقریباً به همه ابعاد زندگی انسان مربوط میشود و بیشترین اثرات زیانبار آن متوجه کودکان است که پیامدهای بعد از طلاق میتواند آن را بیشتر کند و طلاق، نوعی آشفتگی عاطفی برای تمام اعضای خانواده به همراه خواهد داشت، اما برای کودکان ممکن است ترسناک، گیجکننده و آزاردهنده باشد.
استاد دانشگاه آزاد زابل خاطرنشان کرد: بهطورکلی کودکان روحیه بسیار لطیف و حساسی دارند در نتیجه کوچکترین اتفاق تلخ میتواند باعث آسیب روحی عمیق شود و بدترین رخداد برای هر کودک، ازدستدادن والدین در اثر مرگ و یا طلاق است و بعد از طلاق، کودک زندگی جدید و البته پر از سختی را شروع میکند و اینکه تنها باید نزدیکی از والدین باشد و از وجود دیگری بینصیب بماند، به این معنا است تنها مهر و محبت یکی از والدین را برای خود خواهد داشت.
وی با اشاره نقش طلاق در مشکلات روانی کودکان ادامه داد: تنش بین والدینی که در آستانه جدایی قرار میگیرند، استرس کودکان خانواده را بهشدت افزایش میدهد، رفتارهای تند و خشونتآمیز والدین، موجب افزایش مشکلات رفتاری فرزندان خانواده در بزرگسالی خواهد شد پس والدین سعی کنند رفتار آرام و صلحآمیزی با همسر سابقشان داشته باشند و رفتار و گفتارشان را مقابل کودکان کنترل کنند.
نخعی افزود: از سویی دیگر والدین در این زمان غالباً با پدر و مادر خود زندگی را ادامه میدهند و پدربزرگ و مادربزرگ نمیتوانند هم پای کودک باشند و همه این موارد دستبهدست هم میدهند تا یک خلا روحی در کودک ایجاد شود و در نتیجه مشکلات و اختلالات روانی بهمرورزمان بروز میکند.
وی عنوان کرد: باید توجه کرد که طلاق و گسستگی خانواده تأثیری مستقیم و قطعی در بروز رفتار بزهکارانه در جوانان دارد و در این مورد بولبی معتقد است جدایی از والدین بهخصوص مادر که موجب ناتوانی در برقراری رابطه عاطفی سالم و صحیح به هنگام بلوغ میشود.
پسران بیشتر از دختران تحتتأثیر طلاق قرار میگیرندوی با اشاره به نقش جنسیت در تأثیرپذیری از طلاق در کودکان گفت: پسران بیشتر از دختران تحتتأثیر طلاق قرار میگیرند و این تأثیرات بر روی آنها طولانیتر است، پدر و مادر درصورتیکه از لحاظ درونی سالم و سازگار باشند و با کودک رابطه عاطفی خوبی داشته باشند کودک را قادر میکنند تا با طلاق راحتتر کنار بیاید و پسری که بعد از طلاق با مادرش زندگی میکند میتواند به داشتن رابطه خوب با پدرش ادامه دهد؛ چون پسری که چنین رابطهای با پدرش داشته باشد از کنترل بیشتری برخوردار است چرا که تأثیر طلاق بر پسران بیشتر از دختران است.
نخعی عنوان کرد: طلاق بهعنوان یک عامل مهم میتواند با ایجاد تغییراتی فاحش در عملکرد سالم نظام خانواده، ساختار و نقش ارزندهٔ آن در رشد همهجانبهٔ اعضای خانواده، بهویژه فرزندان را تحتتأثیر قرار دهد و یکی از اختلالات رفتاری رایج در میان کودکان، پرخاشگری ناشی از طلاق والدین آنها میباشد و طلاق پدر و مادر، کودک را به اختلال عاطفی دچار میکند و قدرت اراده و اندیشه را از او میگیرد.
این روانشناس افزود: طلاق و جدایی والدین از یکدیگر زمینهساز عصیان و پرخاشگری در فرزندان میشود و تأثیرات مخرب و مستمری بر رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و تحصیلی آنها دارد بهنحویکه کمتر از زندگی لذت میبرند، بیاشتهایی بر آنان چیره میشود و خسته به نظر میرسند مگر اینکه پدر و مادر با آگاهی از موقعیت و شرایط خود و فرزندان در روابط و عملکردشان تغییر ایجاد کنند که به نفع تمام اعضای خانواده و همچنین اکثریت جامعه باشد و بتواند سلامت روحی و روانی فرزندان را در نظر بگیرد و همچنین آینده آنها را قربانی خواستههای به حق یا ناحق خود نکند.
بحرانهای روحی و روانی طلاقعضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد زابل ادامه داد: عواقب بعدی طلاق باعث میشود که کودک آزرده، عصبی و مضطرب شود. فرزندان کوچکتر نسبت به فرزندانی که بزرگتر هستند، بیشتر مستعد این آسیبها خواهند بود، زیرا آنها بهشدت وابسته به هر دو والد خود هستند و یک کودک مضطرب در تمرکز بر درسخواندنش مشکل خواهد داشت و ممکن است علاقه خود را به فعالیتهایی که قبلاً برایش جالب بوده است، از دست بدهد.
وی تصریح کرد: بسیاری از فرزندان بهاشتباه، خود را علت طلاق والدین خود میدانند و مسئولیت تخریب روابط را به عهده میگیرند و این میتواند منجر به استرس شدید و فشار بر ذهن فرزند شود که میتواند پیامدهای متعددی از قبیل افکار منفی و کابوس به همراه داشته باشد.
نخعی افسردگی را یکی دیگر از عوامل طلاق دانست و افزود: غم و اندوه حاد به قلب و ذهن کودک وارد میشود و دیگر هیچچیز در زندگی برای او خوشایند نیست، و کودک در نهایت ممکن است به افسردگی دچار شود که نشاندهنده درگیری طولانیمدت با این غم است.
طلاق عامل افت تحصیلی در کودکانوی ادامه داد: اثرات روانشناختی طلاق، علاقه کودک به تحصیل را کاهش میدهد و كودكانی كه طلاق والدین خود را تجربه میكنند، افت شدیدی در نمرات مدرسه نشان میدهند و این مسئله میتواند به طور قابلتوجهی مانع از توانایی کودک در یادگیری در مدرسه و دانشگاه شود. پیشرفت سرکوب شده در تحصیل، مانع فرصتهای شغلی کودک در بزرگسالی میشود که کسب وضعیت اجتماعی و اقتصادی مناسب را دشوار میکند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: هنگامی که یکی از والدین خلافکار، بیمار روانی، پرخاشگر بهخصوص با احتمال واردکردن آسیب، یا معتاد باشد، طلاق برای بهبود شرایط زندگی فرزند بهتر است؛ اما اگر طلاق در سن پایین کودک رخ دهد میتواند بهتر باشد چرا که واکنش کودک به تصمیم والدین به عوامل مختلفی از جمله سن و جنسیت او بستگی دارد.
وی به والدین توصیه کرد و افزود: و نکته پایانی آنکه پدر و مادر گرامی، بیایید به فرزندانی بیندیشید که پس از جدایی شما، باید بدون تکیهگاه در جامعهای روان شوند که پر از ناملایمات و سختیهاست و آن هنگام که آنها نیاز به یک همراه دارند خود را در این اقیانوس بزرگ، بیپشتوپناه و تنها احساس میکنند و باید بار تمام این مشکلات را بهتنهایی به دوش بکشند و اگر برای رهایی از همه مسائل و مشکلات زندگی زناشویی، طلاق را بهعنوان آخرین راه انتخاب کردید، به آینده فرزندانتان نیز فکر کنید و نگذارید آنها در اثر این فاجعه به راههای خلاف کشیده شوند، به امید روزی که ما دیگر شاهد طلاق و آوارگی کودکان نباشیم.
انتهای خبر/