داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۰
 
یادداشت؛
سیستان، اشکی بر گونه، حسرتی بر دل
کد مطلب: ۶۴۶۵۰
تاریخ انتشار:چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۲۰
زیر پوست اجتماع پر است از ویروس فقر که خوره وار پیش می راند، اینجا پر از قلب هایی است که فقط طعم حسرت را چشیده اند.
سیستان، اشکی بر گونه، حسرتی بر دل
به گزارش اوشیدا عباس نورزایی فعال رسانه ای نوشته :

قلک دلش که می شکند پر از اشک های کودکانه است، پر از قیمت کیف هایی که نخریده، عروسک هایی که نداشته و تنقلات بچه گانه ای که نخورده، نخواستن را بلد شده است. یاد گرفته که باید بزرگ فکر کند، از ابتدا نداری را بخش کرده است.
زیر پوست اجتماع پر است از ویروس فقر که خوره وار پیش می راند، اینجا پر از قلب هایی است که فقط طعم حسرت را چشیده اند، خروار خروار نداری را قاب کرده اند و بر دیوار خانه کوبیده اند، نه گردی می توان از سقف فروریخته ی خانه رُفت و نه امیدی برای نوکردن جامه هست.

گريستن را نوعی سيستم فرازبان مي‌دانند كه آگاهانه يا ناخود‌آگاه در حمايت از كلام بروز مي‌كند. در ابتدايی ترين سطح، انسان در نتيجه ی واكنش‌های فيزيكی، شروع به گريستن مي كند. آسيب‌‌های شديد هم به سرعت باعث جاری شدن اشك ديدگان می شود.
پدری که در تعارض هجرت از سرزمینی است که به آن افتخار می کرده است و تکاپوی تکه نانی که برای سیرکردن شکم کودکانش به دست آورد و نیم نگاهی به تحقیری که در مهاجرت، تجربه کرده است.
مادری که همواره طی سالیان متمادی، خواسته های فرزندان را به دلیل نداری، با فرافکنی و وعده های دور پاسخ داده و تحقق این وعده ها را فقط با خدایش نجوا کرده است.
کودکی رنجور که پای تلویزیون، رژه ی اشرافی گری مدیران و فرزندان و اعوان وانصار آنان را در جامعه، مداوماً به نظاره نشسته است.
اینها بخشی از شرح درد و رنجی است که طی ۲۰ سال حاکمیت وضع بحرانی در سیستان، همواره فریاد زده ایم، نوشته ایم و برای چاره اندیشی آن التماس کرده ایم.
حالا دیگر نماینده ی عالی دولت در منطقه، هیچ سلاحی جز «اشک» برایش باقی نمانده است، در معرض گزش باد، شلاق ماسه ها و حلقی که در دم از ریزگردها، پر می شود، با دیدن آن کودک سیستانی می گوید: «ریه های این کودکان، از سنگ که نیست، اینها هم آدم هستند» و بغضِ مخفی مانده اش طی چندین سال انباشته شدن، می ترکد.
وکیل مجلس که در شداید زیادی، خم به ابرو نمی آورده است و من نیک مطلعم که بعضاً در ماتم از دست دادن عزیزانش هم چین و شکنی بر گونه هایش دیده نمی شده است، اینک پس از گفتن و شنیدن و نوشتن و فریاد زدن، رفتن و آمدن در زمان و مکان، بغضش می ترکد، جمجمه اش سنگینی می کند که دست را بر آن حائل و اشکش برای مردمی که پیروان راستین مرتضای خدا هستند، جاری می شود.
باید جای دکتر دهمرده و مهندس ناظری باشید، حالت های متعارض بین مردم و دولت را ادراک کنید و بعد در مورد این اشک ها به قضاوت بنشینید.
باید جای علی(ع) و رفتارهای کوفیان باشی و آنگاه گریه ها و نجواهای آن کوه صبر و بردباری در چاه را تحلیل کنی.
آن عدالت مجسم، خطاب به کوفیان چنین فرمودند:
«ای مردمی که به تن فراهميد و در خواهش ها مخالف هميد! سخنان تان تيز، چنان که سنگ خاره را گدازد و کردارتان کُند، چنان که دشمن را درباره ی شما به طمع اندازد. در بَزم، جوينده ی مردِ ستيزيد و در رزم، پوينده ی راه گريز»
و در فرازی دیگر چنین:
«من اصحاب محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را دیده‌ام، اما هیچ‌کدام از شما را مانند آنان نمی‌بینم...». خداوندا! به جای اینان، مرا یارانی بهتر ارزانی دار. شما در راه حق، خود از رهبرتان اطاعت نمی‌کنید. ای مردنمایان نامرد که در خام‌رأیی همانند کودکانید، ای کاش نه شما را دیده بودم و نه می‌شناختمتان... خدا شما را بکشد که قلبم را پر خون کردید و سینه‌ام را به خشم و کین پرکردید و همراه هر نفسی پیمانه‌ای از رنج به کامم ریختید».
و امروز سخن ما، دهمرده، ناظری و همه ی سوخته دلان سیستانی نه با همه ی مدیران نظام، بلکه مصادیقی از مدیران تن پرور و اشرافی، رابطه مدار و سیاس که درد مردم را ندارند، همان فرمایش مولایی است که سر زنان اجدادمان به خاطر لعن نکردنش، تراشیده شد.

ای معدود مدیران بی تفاوت نسبت به حال جامعه، ای کارگزارانی که باید کاری بکنید و نمی کنید، ای کسانی که بر اشک های مان، خنده می زنید و به تمسخر می گیرید، یادتان باشد که با همین اشک ها، کاخ یزید ویران شد، رسوای دو عالم شد، سلطه ی ژاندارم خلیج فارس و نوکر آمریکا بر این مردم برچیده شد، هشت سال دفاع جانانه، صدام را به یزید ملحق کرد، داعشیان جانی را با سرانگشتان فاطمیون و زینبیون، به جهنم فرستاد و این جریان تا ظهور حضرت حجت(عج)، استمرار خواهد داشت.
یادتان باشد که این زمستان سرد سیستان، روزی انشاء الله به پایان خواهد رسید و روسیاهی برای آنانی باقی می ماند که متنعم بودند، امکان کمک و بهبود شرایط مردم در دستان شان بود، اما در بی تفاوتی و جناح بازی، باعث از بین رفتن نسل ها شدند.


انتهای پیام
Share/Save/Bookmark