حضرت زینب سلام الله علیها،الگوی صبر عالمین"
کد مطلب: ۲۲۹۱۸
تاریخ انتشار:سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۲۲:۳۲اوشیدا: زینب(س) سمبل زنی شجاع، مدبر و لایق رهبری گروهی مصیبت زده در اوضاع و شرایطی بسیار سخت و بحرانی بود.
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: تاریخ، زنی صبورتر از حضرت زینب ندیده است. در واقعه كربلا پسرانش در برابر دیدگان او سر بریده شدند اما شیون نكرد. پس از آن ناظر بود در چند ساعت پیشوایش امام حسین(ع) و برادران و پسران برادرانش به شهادت رسیدند و باز بردباری پیشه كرد. زینب(س) سمبل زنی شجاع، مدبر و لایق رهبری گروهی مصیبت زده در اوضاع و شرایطی بسیار سخت و بحرانی بود. مدیریت بحران را باید در رفتار او بجوییم. گرچه او نیز به ظاهر اسیر و بسته به زنجیر بود و مصیبتها و ناملایمات، بدن او را فرسوده كرده بود اما در همان حالت چنان اسرا را رهبری میكرد و چنان صبری سترگ و عظیم داشت كه برای هیچ كدام از افراد بشر رسیدن به این حد صبر ممكن نیست مگر به فضل خداوند بلندمرتبه.
وقتی بانگ رحیل و كوچ در یازدهم محرم سال ۶۱ از وادی كربلا سر داده شد و برای آزردن دل اسرا آنان را بر اجساد كسانشان گذر دادند، امام زینالعابدین(ع)
نگاهی حزین بر پیكر قطعه قطعه پدر بزرگوارشان انداخت. این نگاه از دید ریزبین حضرت زینب پنهان نماند و خطاب به امام زمان خود فرمود:
«آنچه میبینی تو را غمین نكند. به خدا سوگند كه این حادثه از زمان رسول خدا تا جد و پدر و عمویت نیز اتفاق افتاده بود. حال آنكه خداوند عهدی از گروهی از امت ستانده كه فراعنه خاك آنها را نمیشناسند، ولی نزد اهل آسمان آشنایند؛ كه این اعضای پاره پاره و تكه تكه و این اجساد به خون تپیده را جمع و دفن كنند. در این بیابان پرچمی برای مزار پدرت (سرور شهیدان) نصب میكنند كه هیچ گاه نشان قبرش ناپدید نشده و در اثر گذشت زمان مَنِش او گم نشود. سران كفر و گمراهان بر نابودی مزار او بكوشند اما هیچ اثر نكند جز اینكه اثر او ظاهرتر و كار او نمایانتر شود.»
خطبه توفنده
كاروان اسرای اهل بیت (ع)پس از تحمل رنجهای بسیار در حالی وارد كوفه شدند كه شهر برای پیروزی یزید آذین بسته شده بود. كاروانیان و به ویژه حضرت زینب وقتی كوفه را با آن منظره دیدند، دردشان افزون شد، چرا كه كوفه شهری آشنا نزد آنان بود. روزگاری سفیر كربلا به عنوان بانوی مجلله به همراه پدر و خانواده خود در كمال عزت وارد آن شهر شده بود و زنان كوفه ریزهخوار سفره علم و معرفت او بودند. با وجود كوهی از غم، حضرت زینب پرده سكوت و اشك را در هم ندرید زیرا سیاستمداری با درایت بود و اوضاع را تحت نظر داشت و میخواست با همه ناراحتی و دشواری اوضاع، ادای رسالت كند و پیام خون شهیدان را به گوش مردم برساند، و ماهیت رژیم خیانتكار یزید را آشكار سازد.
علاوه بر آن با بیان فجایع دلخراشی كه كارگزاران یزید بر خاندان نبی اكرم(ص) روا داشتند، مردم را به شورش و قیام علیه آنان فرا خواند.
حضرت زینب به مردم اشاره كرد، ساكت باشند. نفسها در سینه حبس شد و زنگها از صدا افتاد. سپس زینب(س) به نیكویی به حمد و ثنای پروردگار پرداخت. چون به نام مبارك پیامبر اكرم(ص) رسید، بر او به نیكویی درود فرستاد و این شروع شكوهمند خطبه ایشان بود كه با صدای گیرا و سخن راستین خود توجه همگان را به خویش جلب كرد، سپس با شجاعت و شهامت تازیانه شماتت و ملامت را به دست گرفت و به یاد مردم كوفه آورد كه عهد خود را شكستند چرا كه آنان مردمانی با صفات زشتِ خدعه و تزویر، بیایمانی و چاپلوسی هستند.
حضرت در ادامه پس از رسوا كردن كوفیان اشاره به زیانهایی كردند كه آنها از ،
عبیداللّه:
حمد خدای را كه شما را رسوا كرد و مردانتان را كشت و دروغتان را آشكار ساخت.
زینب(س):
حمد خدای را كه ما را به پیامبرش كرامت بخشید و از آلودگیها پاك گردانید،
پسر زیاد رسوا نمیشود مگر فاسق و دروغ نمیگوید مگر فاجر و آن چیزی است كه
ما از آن به دوریم.
ابنزیاد:
كار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟
زینب(س):
از خداوند در باره برادرم جز نیكویی و احسان ندیدم.
او و یارانش افرادی بودند كه خداوند برای آنها شهادت را مقرر فرمود و آنها با اختیار خود
به سوی جایگاه تعیینشده خود رفتند ای زاده مرجانه، مادرت به عزایت بنشیند.
كشتن سبط پیامبر(ص) نصیبشان شده است و آنان را از عذاب خدا بیم دادند و فرمودند:
«آوخ! كه بد توشهای برای خویش گرد آوردید و چه بد باری را برای روز رستاخیزتان بر دوش خویش نهادید. حسرت و سرنگونی بر شما باد! تلاشتان به نومیدی گرایید و دستهاتان بریده شد. سوداگریتان به زیان انجامید و به خشم خدا گرفتار آمدید و مُهر خواری و بیچارگی بر پیشانیتان زده شد.»
در ادامه سفیر كربلا تمام مسئولیت حوادثی را كه رخ داده بود، بر دوش آنها افكند تا بر گردن سران و فرماندهان و امثال آنان نیفكنند و از سهلانگاریشان در دنیا و آخرت ترساندشان؛ زیرا در دنیا ننگی بود كه هیچ گاه از دامانشان زدوده نمیشد و در آخرت، غضب الهی بود.
حضرت زینب(س) چنین صریح با مردم كوفه در بازار سخن گفتند كه اشك از دیدگان آنان جاری شد چرا كه بانوی فرزانه بنیهاشم سخنی جز حق نگفتند، كوفیان با حق ناآشنا نبودند، ولی از یاری كردنش دست باز داشته بودند، همانند انصار و مهاجرانی كه فاطمه صدیقه(س) با صدای پرطنین و صاعقهوار خویش خطابشان كرد؛ همین گونه بود آهنگ صدای امام علی بنابیطالب(ع) در آخرین سخنرانیهایش برای مردم كوفه.
این یكی از مهمترین درسهایی است كه مبلّغان قیام حسینی باید از حضرت زینب(س) بیاموزند كه به طمع دنیا یا ترس از حاكمان، با باطل سازش نكنند. خطابه ایشان در بر دارنده عوامل روانی و برخوردار از عاطفهای جوشنده و توفنده بود تا آگاهیبخشی معنوی و ابراز دوستی صادقانه با رهبران راستین و دعوت صریح آنها و دادن مسئولیت مستقیم به شنونده و مخاطب باشند.