وقتی قاچاقچیان به محل استقرار ما رسیدند با آنها درگیر شدیم. آتش درگیری به قدری سنگین بود که اگر ثانیه ای مکث می کردی، قطعا تیری به تو اصابت می کرد.
مشغول تیراندازی بودم که احساس کردم تیری به دستم خورده است. از ناحیه سینه هم احساس سوزش داشتم.
پس از اینکه اشرار به هلاکت رسیدند و محل را پاکسازی کردیم. دوستانم متوجه سوراخ شدن جلیقه ضد گلوله ام شدند. وقتی محل سوراخ شدن را دنبال کردیم متوجه شدید یکی از گلوله ها با پاره کردن جلیقه وارد لباس هایم شده و مستقیم به قرآنی که در جیبم داشتم برخورد کرده است.
میزان