گزارشی از منفورترین حلال؛

تن دادن به ازدواج موقت و انحرافات جنسی معضلاتی که طلاق به همراه دارد/ کودکان طلاق در معرض آسیب

به گزارش پایگاه خبری اوشیدا؛ از دیرباز طلاق به عنوان آخرین راه حل برای نجات یک زندگی به شمار می‌رفت اما این روزها زوجین نه تنها از آن به عنوان آخرین راه استفاده نمی کنند بلکه با کوچکترین اختلافی به دنبال جدایی و گرفتن طلاق هستند.

در گذشته بزرگترهای هر خانواده به شدت مخالف طلاق گرفتن فرزندان خود بودند اما امروزه یکی از دلایل طلاق دخالت های بیجای والدین است.

افزایش آمار طلاق در جامعه ناشی از عوامل بسیاری از قبیل مشکلات اقتصادی، اعتیاد، عدم باروری زوجین، مشکلات فرهنگی و چشم و هم چشمی و در حال حاضر فضای مجازی و ماهواره می باشد.

در این بین بیشترین کسانی که از طلاق ضربه می خورند کودکان طلاق هستند چرا که تا قبل از طلاق شاهد مشاجرات شدید والدین بودند و پس از آن نیز از مشکلات بسیاری از قبیل خلا عاطفی و دوری از یکی از والدین رنج می برند.

کودکان طلاق پس از جدایی والدین با مشکلات فراوانی مواجه می شوند چرا که پس از طلاق مجبور به زندگی با یکی از والدین و یا زندگی با پدربزرگ و مادربزرگ می شوند در نتیجه از محبت والدین محروم می شوند و به راحتی در معرض آسیب های اجتماعی از قبیل اعتیاد میفتند.

پس از طلاق تهمت های ناروایی شنیدم

یکی از بانوان سیستانی به خبرنگار اوشیدا گفت: سال های دور حدود ۲۰سال قبل با یکی از اقوام به اجبار خانواده ازدواج کردم بنابراین علاقه ای در وجود من نسبت به همسرم ایجاد نشد.

مریم ادامه داد: زندگی نوپای زناشویی ما تنها یک سال دوام داشت چرا که به دلیل زندگی در خانه مادرشوهر همیشه دخالت های خانواده همسر سبب بروز مشاجراتی بین من و همسرم می شد به طوری که چندین بار مورد ضرب و شتم همسرم قرار گرفتم.

وی افزود: پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که نمی توانیم در کنار هم زندگی کنیم پس از هم جدا شدیم.

مریم تصریح کرد: پس از جدایی مشکلات بیشتری دامن من را گرفت چرا که دیگر در جامعه به چشم دیگری نگریسته می شدم به طوری که زنان دیگر نیز از من فاصله می گرفتند که مبادا همسرانشان به فکر ازدواج با من بیفتند.

این بانوی سیستانی خاطرنشان کرد: وضعیت مالی خانواده ام به دلیل بیماری پدر به یکباره به هم ریخته شد و در این بین من نیز به عنوان یک سربار در خانه بودم، تعداد خواستگاران خواهرانم کاهش یافته بود چرا که خانواده ها پس از طلاق من از همسرم من را تنها می دیدند و می گفتند که آنان نیز توانایی نگهداری زندگی خود را نخواهند داشت.

مریم عنوان کرد: حرف و حدیث های بسیاری درباره دلایل طلاق من به گوش می رسید که بسیار آزار دهنده بود هرچند بسیاری از این سخنان اشتباه بود اما صبر پیشه کردم.

وی تاکید کرد: روزگار سختی را می گذراندم تا اینکه ۱۰ سال قبل در بازار مغازه ای برای خود جهت تامین مخارج خود اجاره کردم ک به دلیل اوضاع مالی بد مردم زابل فروش بسیار بدی داشتم و تمامی سرمایه خود را از دست دادم.

مریم اظهار کرد: پس از مدتی مجبور به اجاره کردن منزل برای خود شدم چرا که خانه پدری به دلیل ازدواج خواهران و برادران و رفت و آمد آن ها معمولا شلوغ بود.

این بانو بیان کرد: پیدا کردن خانه اجاره ای برای یک زن مطلقه بسیار سخت بود چرا که کسی به من خانه اجاره نمی داد اما با این حال خانه ای اجاره کردم اما سخنان مردم درخصوص من افزایش یافت به طوری که افراد زیادی تهمت های ناروا به من نسبت دادند.

مریم ادامه داد: به هر سختی بود تهمت های دیگران را تحمل می کردم و باز مغازه ای دست و پا کردم تا مخارج زندگی خود را تامین کنم اما این بارهم با شکست مواجه شدم پس مجبور به مهاجرت به یک استان دیگر برای پیدا کردن کار شدم.

وی در پایان گفت: با اینکه بیشتر خواستگارانم مردان مطلقه یا سن بالا و یا چند همسره بودند خوشبختانه دو سال قبل با یک مرد خوب ازدواج کردم و الان زندگی خوبی دارم اما هرگاه به گذشته فکر میکنم بسیار اذیت می شوم.

طلاق آخرین راه است

کارشناس اورژانس اجتماعی اداره بهزیستی زابل عنوان کرد: همیشه طلاق تنها به عنوان آخرین راه برای نجات افراد پیشنهاد می شود چرا که پس از جدایی زندگی برای افراد به ویژه بانوان بسیار سخت می شود.

فاطمه ناظری به خبرنگار اوشیدا؛ گفت: طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی که در برگیرنده پایان قانونی ازدواج و جدایی زن و شوهر است به لحاظ تاثیرات گسترده در روند رشد جمعیتی و همچنین دگرگونی ساختار خانواده اهمیت زیادی دارد.

وی افزود: طلاق واز هم پاشیدگی کانون خانواده معضل اجتماعی است که پیامدهای آن از مشکلات بزرگ جوامع به حساب می اید ولی در شرایط حاضر به صورت رایج ترین راه حل یک ازدواج ناموفق در امده است.

ناظری بیان کرد: از هم پاشیدگی رابطه زناشویی و رها ساختن زندگی مشترک همیشه به راه های زیادی منجر می‌شود هر چند امکان دارد چنین زن و مردی هریک خوشبختی و سعادت از دست رفته خود را در کنار همسر دیگری به دست آورند اما این موقعیت کمتر پیش می اید.

کارشناس اورژانس اجتماعی بهزیستی زابل اضافه کرد: فرزندان در خانواده های طلاق مجبور به زندگی در کنار یکی از والدین هستند و روزگار زیر سایه ناپدری یا نامادری را سپری کنند.

وی اظهار کرد: اسلام به عنوان یک دین واقع گرا نمی تواند با وجود مشکلاتی که از طریق طلاق به وجود می اید در هیچ شرایطی طلاق را قبول نداشته باشد چون به هر حال در موقعی که اختلافات زن مرد در محیط خانواده به نقطه انفجار آمیز برسد که اجبار به ادامه چنین وضعیتی کمکی به بهتر شدن اوضاع نمی کند و باعث به وجود امدن فجایع دردناک می شود و سلامتی زن و شوهر و فرزندان خانواده را در معرض خطرات جدی قرار می دهد.

کارشناس اورژانس اجتماعی بهزیستی زابل تصریح کرد: با وجود این طلاق در شرع مقدس اسلام به عنوان منفورترین عمل قابل پذیرش گفته شده و در عرف جامعه ایرانی فقط به عنوان اخرین راه حل قابل پذیرش است.

ناظری با بیان اینکه از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر طلاق عوامل اقتصادی، عوامل شخصیتی، عوامل ارتباطی و اجتماعی است، تاکید کرد: پیامدهای فردی و اجتماعی طلاق برای زنان بسبار زیاد است به طوری که زن پس از طلاق پس لرزه های روحی و فشارهای روانی زیادی را تحمل می‌کند و پناهگاهی برای آرام کردن وضعیت روحی و روانی و کم کردن نگرانی ندارد و از طرف دیگر همه سعی می کنند برای آن نسخه های جدید بپیچند یا سرزنش کنند.

این کارشناس خاطرنشان کرد: یاداوری جنجال های پیش از طلاق خود باعث فشارهای روحی روانی می شود که پس از طلاق علاوه بر مسائل دیگر روحیه را آزرده می کند؛ همچنین مشکلات اقتصادی سبب تن دادن به ازدواج های موقت، انحرافات جنسی، دوری و ندیدن فرزندان، افسرگی و در نهایت از دست دادن سلامت روانی و جسمی می شود.

وی با بیان اینکه زنان با از دست دادن حمایت اجتماعی خانواده از طرف همسر یا بستگان روبرو می شود و با انواع تحقیر ها و تهدیدها مقابله می کند، افزود: مردان مطلقه نیز با معضلات زیادی از جمله فشارهای روحی، روانی اعتیاد به مواد مخدر، احساس شکست در اداره موفق یک خانواده، تغییر دیدگاه آنان نسبت به زنان، اسیب دیدن روابط عاطفی با فرزندان و همچنین تن دادن به ازدواج های موقت و به دنبال آن اختلالات رفتاری روبرو هستند.

ناظری در پایان اذعان کرد: نکته ای که کمتر به ان توجه می شود پس از طلاق اقتدار وجایگاه مرد به رسمیت شناخته نشده است و از طرف دیگر به او مثل یک فرد نیازمنه که مورد حمایت و مراقبت همسر قرار نگرفته نگاه می کنند.

انتهای پیام