داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۰
 
ترک تحصیل پدیده جدید محرومیت در سیستان/کار در تهران سهم پسران کم سن و سال
کد مطلب: ۶۶۰۰۱
تاریخ انتشار:دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۸
اکثر دانش آموزان پسر پس از اتمام مقطع ابتدایی ترک تحصیل را چاره کار می دانند و برای کار اجباری راهی شهرستان های دیگر می شوند.
ترک تحصیل پدیده جدید محرومیت در سیستان/کار در تهران سهم پسران کم سن و سال
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا؛ بدون تردید یکی از شیرین ترین دوران زندگی را می توان تحصیل در دانشگاه و زندگی دانشجویی عنوان کرد، این دوران که با خاطرات تلخ و شیرین همراه است برای تمام عمر در ذهن یک فرد نقش می بندد.
اما مهمترین مسئله در این بین تحصیل در مدارس و رسیدن به مرحله شکوفایی است، دوران دوازده ساله تحصیل می تواند استعداد های بسیاری را در مدارس کشف و همچنین به مرحله رشد برساند.
در بسیاری از روستاهای شمال استان سیستان و بلوچستان مدارسی وجود دارد که هوش های متفاوتی در آن به تحصیل می پردازند، مدارسی که با همت برخی از خیرین اکنون نوسازی و از امکانات مناسبی برخوردار شده اند.
شهر قرقری شمالی ترین منطقه استان سیستان و بلوچستان به شمار می رود که به دلیل خشکسالی در سال های اخیر یکی از مناطق محروم کشور نیز محسوب می شود، این منطقه کمتر از یک سال است که از روستا به شهر تبدیل شده است.
گرچه در برخی از روستاهای این منطقه مکان هایی برای تحصیل دانش آموزان در مقطع ابتدایی وجود دارد اما برای ادامه تحصیل این دانش آموزان باید به شهر قرقری و یا دوست محمد مراجعه کنند.






مشکلات بیکاری که این روزها اکثر خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند در قرقری بیشتر احساس می شود، اکثر دانش آموزان پسر پس از اتمام مقطع ابتدایی ترک تحصیل را چاره کار می دانند و برای کار اجباری راهی شهرستان های دیگر می شوند.
سرپرست پیر و از کارافتاده خانواده های روستایی در منطقه سیستان که نه توان کار را در شهرستان ها دارند و نه تا کنون پای خود را از استان آن طرفتر گذاشته اند هیچ گاه خانه و خانواده را ترک نمی کنند.
پدران به اجبار پسر بزرگ خانواده را راهی شهرهایی همچون تهران و یا کرمان می کند تا علاوه بر کار بتواند زندگی بهتری را در شهر جدیدی آغاز کند.
کمک خرج پدران روستایی در قرقری اکنون پسرانی هستند که با هزاران آرزو غزل خداحافظی از مدارس می خوانند آنها باید تحصیل را به عنوان یک آرزو بنگرند و برای نسل بعدی خود برنامه ریزی کنند.
احمد یکی از دانش آموزان روستای کندوکه در شهر قرقری است که پس از اتمام دوران ابتدایی اکنون در مقطع متوسطه اول تحصیل می کند او می گوید پس از اتمام دبستان تازه در روستایشان مدرسه می سازند .







روستای کوچک آنها فاصله چند کیلومتری تا شهر قرقری دارد، اکثر اهالی روستا قید ماندن را زده و به شهرهای دیگر مهاجرت کرده اند او و خانواده اش که قایق های موتوری در حیاط خانه آنها خودنمایی می کند معدود کسانی هستند که جایی برای رفتن نداشته اند.
احمد می گوید شغل پدرش دامداری و صیادی بوده است که پس از خشکسالی در سیستان به عضویت کمیته امداد امام خمینی (ره) در آمده اند و با اندک حقوق کفالت پدر و یارانه زندگی می گذرانند.
آرزوی معلم شدن دست از سر احمد بر نمی دارد مدام با خود از تدریس در یکی از بهترین مدارس شهر خود سخن می گوید، معلمی تنها شغلیست که احمد بخاطرش راه چند کیلومتری تا مدرسه را پیاده طی می کند.
اما مشکلات زندگی گویا از آرزو های احمد پیشی گرفته اند، آنقدر زندگی به آنها فشار آورده است که هر از چند گاهی از کار در یکی از شهرهای بزرگ هم به زبانش می آید .
پسر همسایه که تازه هم ازدواج کرده هر دو سه ماهی یک بار برای دیدن همسرش به روستا می آید، او در یکی از کارخانه های تهران مشغول به کار است و از درآمد خوبی نیز برخوردار است، همه این مسائل باعث شده است تا رفتن به تهران برای احمد  رنگ و بوی جدی تری به خود بگیرد.
گاهی از معلمی می گوید و گاهی کار در تهران، اما به هر حال او نمی دانست که برای به دست آوردن مشاغل دولتی راه طولانی در پیش دارد ، خود او هم به خوبی درک میکرد که در نهایت راه تهران را در پیش خواهد گرفت و معلمی یکی از چندین آرزوی است که با خود مرور می کند.
در راه مدرسه بر روی جسد چند قایق گاهی می ایستاد و با خود آینده از پیش تعین شده خود را مرور می کرد.


انتهای پیام/

Share/Save/Bookmark