یادداشت؛
خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ایران بود
کد مطلب: ۷۵۸۵۹
تاریخ انتشار:سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۰۳نخستین اقدام سیاسی خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست، و ما مشکلات زیادی در پیش داریم؛ و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست؛ بلکه طلیعه پیروزی است.
حبیبالله پیری در یاداشتی به پایگاه خبری اوشیدا نوشت: نخستین اقدام سیاسی خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست، و ما مشکلات زیادی در پیش داریم؛ و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست؛ بلکه طلیعه پیروزی است و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض میکنم.
با اعلام خبر خروج شاه از رادیوتهران، جشنهای عمومی سراسر کشور را فراگرفت و مردم به خیابانها ریختند. هزاران نفر در نقاط مختلف کشور اجتماع کرده و مجسمههای شاه را سرنگون کردند. رانندگان با روشنکردن چراغ اتومبیلهای خود و مردم با پخش نقل و شیرینی خروج آخرین شاه ایران را جشن گرفتند. پس از خروج شاه از کشور مردم در کوتاهترین زمان ممکن، از طریق سازماندهی مساجد برقراری امنیت در بیشتر نقاط تهران را به عهده گرفتند و عملاً ارتش از جریان امور امنیتی خارج شد.
درحالیکه بختیار و وابستگان دربار تأکید داشتند که این سفری موقتی برای شاه خواهد بود؛ اما انقلابیون گویی یقین داشتند که شاه دیگر هرگز به کشور باز نخواهد گشت.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی در همین روز در جمع خبرنگاران خارجی در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره نخستین اقدام سیاسی ایشان پس از خروج شاه چنین گفتند «خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست، و ما مشکلات زیادی در پیش داریم؛ و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست؛ بلکه طلیعه پیروزی است و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض میکنم و باید توجه داشته باشند که همانطوری که طلیعه پیروزی است، طلیعه خلع سلطه اجانب است؛ و این تبریک، بیشتر از تبریک رفتن شاه است و ما الان مسائل بسیار مشکل در پیش داریم و وارث یک مملکت از هم پاشیدهای هستیم که این خرابیها در ظرف پنجاه سال سلطنت پهلوی و بیشتر از سیسال سلطنت محمدرضا خان به وجود آمده است که ما باید برای ترمیم آن باهمت جمیع طبقات ملت قیام کنیم.
اولین قدمی که ما باید برداریم ترمیم این خرابیهایی است که بهوسیله شاه که از عمال خارجی بود حاصل شده است؛ و این میسّر نیست الّا به کمککردن جمیع طبقات. من از جمیع طبقات ملت با کمال تواضع تقاضا دارم که در این مشروع اسلامی و در این مشروع ملی همه با هم کمک کنند، همه دستبهدست هم بدهند، اختلافات حزبی و مسلکی را کنار بگذارند، اختلافات قدیمی و جدیدی را کنار بگذارند، اختلافاتی که مربوط به احزاب است کنار بگذارند و همه با هم - با صدای واحد، با یَدِ واحد - قیام کنند؛ قیام به امر مهمی که نجاتدادن کشور است، نجاتدادن این کشتی متزلزل است و من از خدای تبارکوتعالی میخواهم که ملت ما را بیشتر از این هوشیار و بیدار کند.
من از ملت می خواهم که خودشان مواظب نظم مملکت باشند، و جوانان غیور ما کنترل شهرستانها و دهات و قرا را به دست گیرند و نگذارند کسانی که آشوب طلبند در این قرا و قصبات و شهرستانها - خداینخواسته - دست به خرابکاری بزنند و من اخطار میکنم به آن اشخاصی که شلوغ میکنند و تبلیغات سوء در این زمینه ها می کنند و می خواهند با فرصتطلبی آشوب به پا کنند و بر ضد ملت ایران یک تبلیغاتی بکنند و بر نفع اشخاص خارج و دولتهای ابرقدرت یک کارهایی بکنند، من اخطار به آنها میکنم که اگر یک همچه کاری بکنند سرنوشت سختی خواهند داشت و مجازات بزرگی خواهند داشت؛ ولی اگر چنانچه توبه کنند، خداوند تبارکوتعالی توبه همه را قبول میکند؛ و باید اینها برگردند به آغوش ملت و ملت آنها را خواهند پذیرفت.» (صحیفه امام، ج ۵، ص: ۴۸۴ و ۴۸۵)
اردشیر زاهدی در کتاب " ۲۵ سال در کنار پادشاه" مینویسد: "تقریباً ده روز قبل از رفتن (آیتالله) خمینی به ایران آقای پاکروان رئیس اسبق ساواک به من اطلاع داد که شاه میخواهد مملکت را ترک کند. او با اصرار از من میخواست تا شاه را تشویق به ماندن در ایران کنم و میگفت اگر شاه برود ارتش ماجرای ۲۸ مرداد ۳۲ را تکرار نخواهد کرد. من این مطلب را به شاه گفتم و او گفت: «ارتش! ارتش ممکن نیست به من خیانت کند! بعد که در خارج شنید قرهباغی اعلامیه بیطرفی ارتش را امضا کرده است فوقالعاده عصبانی شد و تا مدتی قرهباغی را فحش میداد.
با اوجگیری نهضت اسلامی و تأکیدهای امام خمینی بر غیرقانونی بودن سلطنت پهلوی و خلع شاه از سلطنت، سرانجام همۀ راهحلها برای مذاکره و مصالحه با مردم به بنبست کشیده شد و محمدرضا پهلوی در دیماه ۱۳۵۷ از کشور خارج شد. شاه پیش از خروج از کشور، برای غبله بر بحران، شخصیتی ملیگرا را به نخستوزیری برگزید.
انتهای خبر/