داخلی آرشيو يادداشت صفحه 
امتیاز مثبت 
۲
 
نگاهی به اخلاق اسلامی مدیران
سردبیر
کد مطلب: ۱۹۰۱۴
تاریخ انتشار:پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۴۸
اوشیدا: اصلي ترين نكته در مديريت اسلامي ،خدا محوري است. با اين كليد طلايي مي توان تمام مشكلات زندگي و مديريتي را حل نمود.
نگاهی به اخلاق اسلامی مدیران
پایگاه خبری اوشیدا: مدير در اسلام كسي است كه در درجه اول، خود او با خدا ارتباط خوبي داشته و خدا در زندگي او پررنگ است. او شيوه برخورد با انسان ها و قشر هاي مختلف را مي داند و از يك جامعه شناسي اسلامي صحيح برخوردار است. مي داند كه با يك مستضعف چگونه بر خورد كند و با يك انسان مغروري كه به دارايي خود مي نازد چگونه رفتار نمايد. پيامبر اسلام و امير المؤمنين عليهم السلام كساني را براي مديريت انتخاب مي كردند كه با تقواتر باشند. مانند انتخاب سلمان فارسي براي فرمانداري مدائن.
يك مدير مسلمان كسي است كه تمام آن چه به امانت دست او داده اند را از طرف خدا و امانت خدا مي داند. با اين ديدگاه، ديگر اساس كار يك مدير روشن مي شود. او همه كارمندان را بندگان خدا مي داند كه خدا آنان را براي مدت كوتاهي و به جهت امتحان زير دست او قرار داده است.

اصلي ترين نكته در مديريت اسلامي ،خدا محوري است. با اين كليد طلايي مي توان تمام مشكلات زندگي و مديريتي را حل نمود. در شروع كار و در مشكلات ديگر اگر خدا محور قرار بگيرد، نفسانيت از بين رفته و تلاش انسان معنا و رنگ و بوي ديگري مي گيرد. اين ديدگاه باعث بهبود روابط انسان با ديگر مديران مؤمن شده و دايره مديريتي انسان را رنگ خدايي مي دهد.
اگر كاركنان يك مدير اسلامي، كار خود را به خوبي انجام ندادند بايد ابتدا به آنان در مورد كم كاريشان تذكر داد و به آنان يادآور شد كه با اين كار دارند در نعمت خدا و فرصتي كه خداوند در اختيار آنان قرار داده است، ناشكري مي كنند، هميشه اين فرصت ها به دست نمي آيد و بايد از فرصت ها در راه بندگي خدا به بهترين نحو استفاده كرد.
در مرحله بعد بايد از سيستم تشويق و تنبيه استفاده كرد؛ كساني كه كم كاري مي كنند و به آنان تذكر داده شده و گوش فرا نمي دهند بايد در يك سيستم تنبيه قرار گرفته و بفهمند كه ادامه دادن كم كاري مساوي است با از دست دادن اين كار. از طرف ديگر بايد افراد موفق در كار نيز تشويق گردند تا تفاوت كم كاري و كار خوب روشن گردد و صداي عدالت نيز در يك ساختار اسلامي بلند شود.
شاخص هاي مديريت اسلامي را مي توان از نامه هاي حضرت علي عليه السلام به فرماندارانش و هم چنين نامه حضرت به مالك اشتر به دست آورد
داستان ؛سلمان فارسي يا امير مداين؟
چون سلمان فارسي را براي حكومت مدائن فرستادند سوار بر الاغش شده تنها به راه افتاد. مردم مداين كه از حركت او اطلاع پيدا كردند از تمام طبقات به پيشواز آمدند مدتي گذشت اما از سلمان خبري نشد تا اين كه مردي را ديدند سوار بر الاغي به طرف شهر مي آيد از او سؤال كردند: امير مداين را در كجا ملاقات كردي؟ سلمان فارسي پرسيد: امير مداين كيست؟ گفتند: سلمان فارسي كه از ياران پيامبر است. گفت: امير مداين را نمي شناسم ولي سلمان منم!
همه با احترام پياده شدند و اسب ها را پيش آوردند. سلمان گفت: براي من همين الاغ بهتر است و وارد شهر شد. خواستند او را به قصر حكومتي ببرند، امتناع ورزيده و گفت: من امير نيستم كه وارد قصر دارالاماره بشوم. پس اتاقي را از صاحبش اجاره كرده همان جا نشست و بين مردم حكومت و قضاوت مي كرد. تشكيلات زندگي و حكومتي او عبارت بود از پوستي كه بر رويش مي نشست، آفتابه اي كه براي تطهير داشت و عصايي كه هنگام راه رفتن بر آن تكيه مي كرد.
برکرفته از:کتاب نگرشي به مديريت اسلامي نبوي
Share/Save/Bookmark