داخلی آرشيو يادداشت صفحه 
۱
امتیاز مثبت 
۲
 
قسمت دوم
تهاجم فرهنگی دردی لاعلاج از دیروز تا امروز
معصومه سراجي
کد مطلب: ۳۶۵۰۱
تاریخ انتشار:شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۵
فکر نمی کنید بخشی از این پرخاشگریها ی فرهنگی و ناهنجاری های اخلاقی جوانان به خاطر شکست های روحی ؛ عدم امید به آینده ؛ دلزدگی روانی ؛ فرار از شرایط موجود و اهتراز نسبت به سرنوشت آنان است.
تهاجم فرهنگی دردی لاعلاج از دیروز تا امروز
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا : شما را به خدا اینقدر مشکلات ملی و وطنی را به گردن یک قوم ؛ یک صنف یا یک جریان نیاندازید ؛ مشکلات مالی ؛ بیکاری ؛ تورم ؛ تهاجم فرهنگی , سوء مدیریت ؛ ضعف های تخصصی ؛ حیف و میل کردن سرمایه ها ؛ مشکل خود ماست نه مشکل دیگری ؛ بیایید جداشدن و دل کندن جوانان از ارزشهای ملی و مذهبی را به حساب و کتاب دیگران ننویسیم .
راستی مگر این جوانانی که ما هر روز هزاران تهمت به آنان می زنیم از کره ی مریخ آمده اند؟!؟ آیا همین جوانان نبودند که در بهمن۵۷ شگفتی آفریدند ؟ مگر همین جوانان نبودند که هشت سال دفاع مقدس را قهرمانانه تاب آوردند. و برگی دیگر به تاریخ ایران و جهان افزودند..مگر همین دختران و مادران نبودند که به جای فرزندان خود سنگ خوردند ؛ چرخهای اقتصادی را به گردش در آوردند و دم نزدند و هنوز هم بسیاری از همین مادران و زنان جوان آرزوی هر روز شان دلخوش کردن به پلاکی خشک و بی روح است . مادران و زنانی که هر بامداد و شامگاه با پلاک فرزندان و همسرانشان سخن می گویند ؛ باز باید یادآوری کرد که این جوانان فرزندان همان جوانان سال۵۷ ؛ همان رزمندگان دلیر ؛ همان جانبازان غیور ...همان آزادگان رشید و همان شهیدان راه آزادی اند.. اصلاٌ تهاجم فرهنگی چیست ؟ آیا بسیاری از کسانی که هرروز سخن از تهاجم فرهنگی می زنند و اشک تـــمساح می ریزند و خطرات آن را گوشزد میکنند . معنای این اصطلاح را می دانند ؟! بگذارید پیش از برشکافتن این اصطلاح و روشن ساختن حد و حدود آن ؛مقدمه ای کوتاه را یاد آوری کنم .
ماچه بخواهیم چه نخواهیم و چه باور کنیم چه نکنیم جهان هرروز کوچک و کوچک تر میشود ؛هرروز دستاوردهای ارتباط جمعی ؛ مرزهای سیاسی و حتی فرهنگی را در هم می شکنند و باعث نزدیکی ملل و فرهنگها می شوند و ما هر روز در معرض بمباران اطلاعاتی قرار خواهیم گرفت و هیچ دولت و هیچ حکومتی نیز نمیتواند جلوی امواج رادیویی و ماهواره ای را با سیم های خاردار و دیوارهای چین و برلین بگیرد . اما این هزگز به معنای تسلیم شدن و بی دفاع دست ها را به علامت تسلیم بلند کردن نیست .اما هرچیزی راه و چاره ای دارد و افرادی آگاه و کاردان را می طلبد .افرادی که قبل از نق زدن ؛ایراد گرفتن ؛اشک تمساح ریختن و ریاکارانه عمل کردن به درکی درست از جامعه و ارزشهای دینی و ملی وطن خود رسیده باشند .کاستی ها ؛ضعف ها ؛ناتوانایی ها و توانایی های فرهنگی خودی را کشف کرده و نقادانه آسیب های اجتماعی و فرهنگی دیار خود را شناخته باشند و عاشقانه ....نه ریاکارانه.درصدد رفع این نواقص و کاستی ها باشند. یادمان باشد که هیچ دولت و حکومتی نمی تواند سرآدمهای هنجارشکن را ببرد و یا همه آنها را روانه زندان کند . مگر اینکه ضعف ها و بیماریهای دیار خود را ریشه کن کند به جامعه آگاهی بدهد ؛ الگوهایی مناسب را به آنان معرفی کند .زمانه و نیازهای زمانه خود را بشناسد ؛ پیوندی دو سویه با جوانان دیار خود برقرار سازد ؛ تعریفی کلی از جوان نداشته باشد ؛ جوان را در شرایط تاریخی آن معنا کند و دست از شعارهای ایدئولوژیکی و غیر واقعی بردارد ؛ چرا که هرگز نمی توان با پند و اندرز و موعظه ؛ گره های کور و رمز آمیز روح انسانها را باز کرد و جهان پیچیده و متناقض درونی انسانها را اصلاح کرد ..
اگر این تئوریها پاسخگو بود در همین شهر زابل نمی بایست اینقدر پاسگاه و دادگاه داشته باشیم ..اصلا وجود همین دستگاههای طویل و عریض نشانگر این است که انسان موجودی ناشناخته و راز آمیز است و نیازها و خواسته هایی دارد که اگر آگاهانه و مدبرانه حل نشود ؛ نا خواسته مبدل به چرک و مرداب میشود که هم بیمــار را می کشد و هم جامعه را آلوده می سازد . باور کنید در یک مرداب بدبو نمی شود بدنبال مروارید و شاه ماهی گشت . و هیچکس هم نمی تواند از این مرداب بد بو جان سالم بدر برد و گوشه ای از لباس او آلوده نشود . پس چه کنیم که از این منجلابها رها شویم ؟!؟ هنوز هم بر این باورم که با دیوار کشیدن ؛ تهمت زدن ؛شلاق به دست گرفتن و اشک تمساح ریختن ؛ مشکلی حل نمی شود . تازه مگر میشود تمامی ماهواره ها ؛ تلویزیونها؛ رایانه ها دیسک ها و ویدئوهای دنیا را شکست و در دریا ریخت ؟! مگر میشود از صبح تا شب تمام آدمهای دنیا را تعقیب کرد ؟!
یادمان باشد که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم فرزندمان همان فیلمی را تماشا خواهد کرد که دلش میخواهد؛ همان روزنامه و مجله ای را می خواند که دلش می خواهد و ما هم تا آخر عمر نخواهیم فهمید ؟! از طرف دیگر جلوی امواج رادیویی و ماهواره ای را هم نمی توانیم بگیریم . تازه قرار است امواج ماهواره ایی بدون هزینه در تمامی دنیا پخش شوند . آنوقت چه خواهیم کرد؟!؟
ما ایرانیها مثلی داریم که می گوید : در و پیکر خانه ات را محکم کن ؛همسایه ات را دزد نگیر . دریغا که ما دزدی همسایه مان را می بینیم اما غفلت خودمان را نه ... امروز اینترنت تمامی خانه ها و مدارس را فتح کرده اند و ما داد ارزشها را می زنیم ؟ کافیست به آمارهای فساد اخلاقی –طلاق –خودکشی –خودفروشی –فحشاء و ....در همین جامعه بسته خودمان بیاندازیم تا خواب و خورا ک را از شما برباید , خب باز هم قضایا را باید به گردن دیگران انداخت ؟ نه این اوج بی انصافی ماست ؟ بیایید ضعفها و کاستی ها ؛ بی برنامه گیها ی تاریخی رابرای چندمین بار تکرار نکنیم باز هم به سراغ تاریخ می رویم تا ببینیم سر این قصه ی تهاجم و تهاجم فرهنگی در کجاست ؟
می گویند برای نخستین بار که چاپخانه و روزنامه آمد ؛ همین حدیثها و بحثها آغاز شد و اینکه ای داد و بیداد بیچاره شدیم ! دین و دنیا از دست رفت ؛ اجانب می خواهند جوانان ما را از ما بگیرند !...اما با تمام مخالفتها و تکفیر کردن ها ؛ هم چاپخانه ماندگار شد و هم روزنامه و هیچ اتفاقی نیفتاد .سیم های تلگراف آمدند و باز همین آش و همین کاسه ... رادیو آمد و باز همین آش و همین کاسه ...تلویزیون آمد و باز همین آش و همین کاسه ...تلفن آمد و باز هم همین آش و همین کاسه ....رایانه آمد همین آش و همین کاسه ....و امروز باز نوبت ماهواره و اینترنت است !! براستی چه کسی میتواند امروز ادعا کند که : روزنامه ؛ رادیو ؛ تلویزیون؛تلفن ؛ رایانه ؛ ابزاری مخرب و خطرناک هستند؟ یادتان باشد که ابزار ؛ابزار است مهم این است که ما چه برخوردی با ابزار می کنیم و چه بهره هایی از آن می بریم .
براستی اگر امروز در جاده زابل –زاهدان چند تا ماشین براثر بی احتیاطی راننده ای بهم برخورد کزده و چند نفرکشته شوند؛آیا این منطقی است که ما فریاد بزنین و خواهان آن باشیم که باید تمامی ماشینهای ایران جمع آوری شوند !! باور کنید هر شنونده ای به ما خواهد خندید !! چرا که می بایست به جای جمع کردن و آتش زدن ماشین ها باید شهروندان عزیزمان را آموزش دهیم ؛ آنها را با فرهنگ ماشین سواری آشنا کنیم ؛ تلاش کنیم که با فرهنگ راهنمایی ورانندگی آشنا شوند و به تک تک قوانین احترام بگذارند و آنان را مو به مو اجرا کنند.. اگر موافق باشید قضیه تهاجم ومبارزه با وسایل ارتباط جمعی را از زاویه ای دیگر بنگریم !!
براستی فکر نمی کنید تمامی هراس ما از امواج رادیویی و ماهواره ای تنها و تنها بخاطر فرو پاشی ارزشهای اخلاقی نیست ؟ و فکر نمی کنید بخشی از این پرخاشگریها ی فرهنگی و ناهنجاری های اخلاقی جوانان به خاطر شکست های روحی ؛ عدم امید به آینده ؛ دلزدگی روانی ؛ فرار از شرایط موجود و اهتراز نسبت به سرنوشت آنان است .چرا که وقتی جوانی تحصیلکرده در ماهواره و یا در فیلمی همسن و سال خودش را در یک کشور بیگانه می بیند که سوار بر ماشین است ؛ خانه شخصی دارد ؛ تحصیلات عالیه اش تمام شده است  و کار مناسب و تفریحات گوناگونی دارد ،یاغی می شود و به هر آنچه در دسترس اوست ؛ یورش میبرد و آنهم چیزی غیر از مسایل فرهنگی ؛ارزشهای اخلاقی و روانی خود او نیستند و بدتر از همه اینها آنقدر عصبی می شود که حتی ارزشهای والای جامعه خود را نیز ضد ارزش می پندارد و خود تعریفی دیگر از این ارزشها پیدا می کند تعریفی که گاه با تعریف دولتمردان و متولیان فرهنگی یا صدردصد تناقض دارد یا نقاط پیوند آنها بسیار اندک است .

انتهای پیام/
Share/Save/Bookmark
ذوالفقاری
۱۳۹۳-۱۱-۱۱ ۱۳:۰۷:۳۱
باسلام وتشکراز اوشیدا
تحلیل تهاجم فرهنگی بسیار جامع و بیان حقایق هست .از نویسنده هم سپلسگذاریم.
لطفا قسمت اول مقاله را هم بگذارید تا خوانندگان بخوانند. (8470)