داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۰
 
همسر استاد دانشگاه را به بیابان کشاندم و به گفتم شوهر تو هم با زن من ارتباط داشته و ..
کد مطلب: ۵۹۳۷۲
تاریخ انتشار:شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۲۶
پسر جوان گفت به همسر استاد دانشگاه گفتم که شوهرش نامزد مرا اغفال کرده و از او فیلم و عکس تهیه کرده و من برای انتقام از او این کار را انجام داده‌ام.
همسر استاد دانشگاه را به بیابان کشاندم و به گفتم شوهر تو هم با زن من ارتباط داشته و ..
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: بینی، گونه و لب‌هایش عمل شده و دندان‌هایش نیزمیلیون‌ها تومان خرج برداشته بود تا آن‌طور مرتب و یکدست شوند.

 

او پسری از اهالی یکی از جنوبی‌ترین مناطق پایتخت بود که دست‌هایش با دستبند به دست پسردیگری دوخته شده و هر دو مقابل بازپرس علی وسیله ایرد موسی از شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت نشسته بودند.

 

پسرجوان که کامیارنام داشت، به اتهام آدم ربایی، سرقت به عنف، سرقت خودرو و اخلال در نظم عمومی بازداشت شده اما هنوز اتهامات دوست‌اش مشخص نشده بود.کامیار- 30 ساله-، عصر 21 فروردین امسال، مقابل مطب یک پزشک درشرق تهران کمین کرده بود تا اینکه زن جوانی بیرون آمد و به طرف خودروی گرانقیمت‌اش رفت.همان موقع پسرجوان به طرف زن نگونبخت حمله ور شد ودرحرکتی رعد آسا چاقویی زیر گردنش قرارداد. بعد هم با تهدید اورا به بیابان‌های اطراف جاجرود کشاند.

 

او پس از سرقت طلاها و خودرو، زن جوان را در نزدیکی تهرانپارس رها کرد وگریخت.صاحب خودرو پس ازاینکه خود را به کلانتری رساند، ضمن تسلیم شکایت به تشریح ماجرا برای مأموران پرداخت.سپس پرونده دراختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرارگرفت و شماره پلاک خودروی سرقتی به تمامی واحدهای گشت اعلام شد.

 

شنبه 26 فرودین بود که مأموران گشت پلیس آگاهی به سرنشینان خودروی «هیوندا» توسان مشکوک شده و پس از بررسی پلاک خودرو متوجه سرقتی بودن‌اش شدند.به همین خاطر دستور ایست دادند اما سرنشینان خودرو بدون توجه به فرمان پلیس با سرعت گریختند. حتی تیرهای هوایی مأموران نیز مانع فرارشان نشد. تا اینکه درجریان عملیات تعقیب وگریز، متهمان خودرو را رها کرده و به خانه‌ای پناه بردند که مأموران آنها را بازداشت کردند.

 

شرح بازجویی از کامیار را در دادسرای ویژه مبارزه با سرقت می‌خوانید:
   خودرو را چطور سرقت کردی؟
داشتم با موتورسیکلتم از آن نزدیکی رد می‌شدم که چشمم به خانمی افتاد که سوار بر خودروی گرانقمیت بود.


زن جوان وارد مطب دکتر شد و من هم موتورم را درکوچه بالایی پارک کردم و در کمین صاحب خودرو نشستم. وقتی زن جوان به طرف ماشین‌اش آمد وسوار شد، در عقب ماشین را باز کردم و سوار شدم.


با تهدید چاقو از او خواستم به طرف جاجرود برود. اوکه حسابی ترسیده بود در راه التماس می‌کرد که اجازه دهم برود.

 

زن جوان می‌گفت همسرش استاد دانشگاه است و انسان‌های با آبرویی هستند. آن روز مواد مخدر مصرف کرده بودم و توهم شدیدی بهم دست داده بود.

 

وقتی در بیابان‌های اطراف جاجرود توقف کردم به دروغ به زن جوان گفتم نامزد من یکی از دانشجویان شوهرت است. به او گفتم که او نامزد مرا اغفال کرده و از او فیلم و عکس تهیه کرده و من برای انتقام از او این کار را انجام داده‌ام.

Share/Save/Bookmark