به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: متهمان بسياري در محاكم كيفري به اتهام رابطه نامشروع، تجاوز به عنف و به طور كلي جرائم منافي عفت پاي ميز محاكمه ميروند. بسياري از اين متهمان بر اساس اوراق پرونده به حبس، تحمل شلاق و اعدام محكوم ميشوند و رأي اعدام هم درباره بسياري از اين مجرمان اجرا شده است. به رغم هشدارهاي بسياري كه از سوي پليس و دستگاه قضايي در برخورد با مجرمان داده ميشود، بسياري هنوز اصرار به ارتكاب اعمال مجرمانه دارند. سه متهمي كه چند روز قبل در دادگاه كيفري استان البرز پاي ميز محاكمه رفتند، نمونهاي از اين مجرمان هستند و انتظار ميرود كه دستگاه قضايي با قاطعيت با آنها برخورد كند.
سحرگاه نهم تيرماه سال ۹۰ دختر جواني به نام شيوا-۲۱ ساله همراه خانوادهاش به كلانتري ۱۵۴ چيتگر رفت و پليس را از ماجراي سياهي با خبر كرد. او با جملاتي بريده گفت از سوي سه پسر جوان ربوده و مورد آزار جنسي قرار گرفته است. شيوا توضيح داد: ساعت ۱۰ و نيم شب با خودروي ويتاراي مادرم به ميدان معلم كرج رفتم تا دارو بخرم. وقتي كنار خيابان توقف كردم و خواستم از ماشين پياده شوم، ناگهان دو پسر جوان وارد ماشينم شدند. يكي از آنها به صورتم گاز اشكآور زد و بعد با كمك دوستش به سرعت مرا به صندلي عقب كشيدند. بعد هم با شالي كه سرم بود دستهايم را بستند. يكي از آنها هم خودش را به پشت فرمان رساند و حركت كرد. حدود نيم ساعت بعد مرا به ساختماني بردند كه نشاني آن را نميدانم. بعد هر دو نفر مرا مورد آزار قرار دادند. چند ساعت بعد چشمهايم را بستند و دوباره مرا سوار ماشين كردند. بعد هم در اتوبان تهران-كرج نزديكي پل كلاك و در يك كوچه تاريك مرا از ماشين به بيرون پرتاب كردند و از محل گريختند.
دختر جوان ادامه داد: كنار جاده از خودروهاي عبوري كمك خواستم اما كسي حاضر نشد به من كمك كند. با بدني زخمي حدود نيم ساعت پياده حركت كردم تا اينكه به پمپ بنزين ورد رسيدم. از آنجا با خانوادهام تماس گرفتم و مادرم همراه برادر و داييام به كمك من آمدند. بعد از آن به كلانتري مهرويلا كه خانهمان آنجاست، رفتيم. مأموران به ما گفتند به شكايت ما رسيدگي نميكنند و بايد به كلانتري محلي برويم كه مرا در آنجا از ماشين بيرون انداختهاند. با وضعيتي كه داشتم مجبور شدم به كلانتري ۳۴ گرم دره برويم اما مأموران آنجا هم گفتند به شكايت من رسيدگي نميكنند و بايد در كلانتري ۱۵۴ چيتگر طرح شكايت كنم. هيچ كس وضعيت مرا درك نميكند.
دختر جوان ادامه داد: دو متهم خودروي ويتاراي مادرم، يك گوشي تلفن همراه، كيف دستي، گوشوارههاي طلا و ۵۰ هزارتومان پولي را كه همراه بود، سرقت كردند.
مادر شيوا هم به پليس گفت: ساعت ۱۰ونيم شب بود كه شيوا با من تماس گرفت و گفت دارد به خانه ميآيد. هرچه منتظرش مانديم از او خبري نشد. نگران شدم و چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم اما به تماسهايم جواب نداد تا اينكه گوشي او خاموش شد. بعد هم ماجرا را به پليس گزارش داديم و به هركجا كه ميشناختيم سر زديم اما خبري از او نشد. تا اينكه ساعت ۴ صبح از پمپ بنزين تماس گرفت و مرا از ماجرا با خبر كرد.
بعد از مطرح شدن شكايت و ثبت مشخصات متهمان، مأموران پليس تحقيقات خود را شروع كردند. در حالي كه بررسيها مراحل اوليه خودش را طي ميكرد، ۱۷ روز بعد زن جواني به كلانتري ۱۷ رجايي شهر كرج رفت و شكايت مشابهي را به پليس گزارش داد.
بيتا گفت: ساعت هشت ونيم شب با ماشين مزدا۳ شوهرم داشتم به خانه ميرفتم. براي لحظهاي كنار مغازهاي توقف كردم كه خريد كنم. همان لحظه دو پسر جوان سوار ماشينم شدند و به صورتم گاز اشكآور زدند. آنها مرا به صندلي عقب كشيدند و دست و پايم را بستند. يكي از آنها پشت فرمان نشست و به طرف بيابان حركت كردند. در آنجا پسر ديگري كه منتظرشان بود، سوار ماشين شد. بعد هم هر سه نفر در تاريكي شب به من تعرض كردند. سپس چشمهايم را با دستمالي بستند و نزديكي پمپ بنزين وردآورد مرا از ماشين به بيرون انداختند و گريختند. زن جوان ادامه داد: متهمان ماشين مزدا۳، مقداري طلا و گوشي گرانقيمتي را كه داشتم، سرقت كردند.
در حالي كه گزارش پزشكي قانوني تأييد كرد دو شاكي مورد آزار جنسي قرارگرفتهاند، ۲۰ روز بعد از مطرح شدن دومين شكايت، مأموران پليس خودروي اولين شاكي را به همراه سه پسر جوان كه مهران-۲۱ساله، محمد-۲۳ ساله و علي-۳۱ ساله داشتند در عوارضي قم متوقف كردند.
بعد از آن متهمان در شعبه دوم بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب كرج مورد بازجويي قرارگرفتند. آنها ادعا كردند از ماجراي سرقتي بودن خودرو و تعرض به دختران بيخبر هستند. مهران كه راننده خودرو بود، ادعا كرد خودرو را از زن جواني خريده است اما نتوانست ادعاي خود را اثبات كند. بعد از آن شاكيان با حضور در دادسرا متهمان را شناسايي و از آنها شكايت كردند.
بعد از اينكه متهمان شناسايي شدند، محمد در بازجوييها گفت: شب حادثه با ماشين پرشياي مهران در حال دور زدن در خيابان بوديم كه متوجه شديم دختر جواني با خودرويي مدل بالا كنار خيابان توقف كرد. مهران پيشنهاد داد او را اذيت كنيم. به خاطر همين مهران ماشينش را پارك كرد و به سراغ دختر جوان رفتيم. در يك فرصت مناسب با گاز اشك آور به او حمله كرديم و بعد او را به صندلي عقب كشانديم. دستهاي دختر جوان را بستيم و من پشت فرمان نشستم و حركت كردم. بعد هم به محل كار مهران رفتيم و به زور به دختر جوان تعرض كرديم. بعد از حادثه، ماشين و وسايل همراهش را سرقت و دختر جوان را هم در بيابان رها كرديم.
مهران هم كه چارهاي جز اقرار نداشت در بازجوييها حرفهاي محمد را تأييد كرد اما گفت: پيشنهاد ربودن دختر جوان را محمد داده بود. مهران درباره دومين حادثه گفت: ابتدا من و محمد زن جواني را همراه ماشينش ربوديم و بعد امين را از ماجرا با خبر و هر سه به او تعرض كرديم.
مهران گفت: شب حادثه من و محمد زن جوان را داخل ماشين گرانقيمتش ربوديم و او را به بيابان كشانديم. بعد هم من امين را از ماجرا با خبر و او را به آن بزم شيطاني دعوت كردم. امين هم قبول كرد و هر سه نفر به بيتا تعرض كرديم.
امين وقتي مورد بازجويي قرار گرفت، گفت: قبول دارم كه با بيتا رابطه برقرار كردم اما نقشي در ربودن و سرقت ماشين و اموال او نداشتم.
سرانجام تحقيقات پرونده تكميل شد و بعد از قرار مجرميت، كيفرخواست عليه سه پسر جوان به اتهام آدمربايي، سرقت و تجاوز به عنف صادر و براي رسيدگي به شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز فرستاده شد و سه متهم هفته گذشته مقابل هيئت قضات پاي ميز محاكمه رفتند.
نماينده دادستان كرج در دفاع از كيفرخواست گفت: سه متهم در بازجوييها به جرم خودشان اقرار كردهاند و جرم آنها محرز شده است و برايشان درخواست صدور مجازات قانوني دارم.
بعد از آن بيتا و شيوا در جايگاه قرار گرفتند و به صورت جداگانه درباره حادثه توضيح دادند. سپس مهران در جايگاه ايستاد و در حالي كه در بازجوييها به جرم خودش اقرار كرده بود، اتهام خودش را انكار كرد. او در توضيح اولين حادثه گفت: شيوا با ميل خودش با ما رابطه برقرار كرد. قاضي سؤال كرد: اگر او به رابطه با شما راضي بود، چرا ماشين و اموالش را سرقت و او را نيمههاي شب در بيابان رها كرديد؟ متهم سكوت كرد و گفت: حرفي براي گفتن ندارم.
قاضي از مهران خواست درباره دومين حادثه توضيح دهد. او گفت: آن شب من و محمد در حال گشتزني بوديم كه متوجه بيتا شديم كه با ماشين گرانقيمتي كنار خيابان توقف كرده بود. او وضعيت ناجوري داشت و خيلي بد هم رانندگي ميكرد. وقتي حركت كرد، او را دنبال كرديم و با رضايت خودش در گوهردشت به همراه امين با او رابطه برقرار كرديم.
بعد از آن امين و محمد هم در جايگاه قرار گرفتند حرفهاي مهران را تأييد كردند.
قاضي رنجبر بعد از شنيدن دفاعيات متهمان و وكلاي مدافع آنها با اعضاي دادگاه وارد شور شد.