داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۳
 
چرایی حضور و یا عدم حضور زنان در اجتماع
معصومه سراجی
کد مطلب: ۳۷۳۱۳
تاریخ انتشار:چهارشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۶
چه باور كنيم ، چه نكنيم هر روز نيز اين حضور زنان در عرصه هاي فرهنگي ،اجتماعي، سياسي اقتصادي پررنگ تر و هرروز نيز توقع زنان از زندگي فزون تر خواهد شد .
چرایی حضور و یا عدم حضور زنان در اجتماع
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا:بدون تردیدزمانی یک جامعه می تواند به آرمانهای خود جامه عمل بپوشاند که مشکلات و گرفتاریهای خودش را حل کند موانع رشد و توسعه را از میان بردارد.
ساختارهای پوسیده خانوادگی خود را ترمیم کند ، سرزنده و شاداب باشد که از بیشترین توان ؛ نیرو و استعداد خود در میدانهای فرهنگی ؛اجتماعی ؛ سیاسی و اقتصادی اش بهره برداری کند .نیروهای پراکنده خودرا در یک جریان منسجم سازماندهی کند .
نیازهای واقعی جامعه اش رابشناسد ؛شکاف های بین خانواده و برنامه های تربیتی و سیاست های اجتماعی و اقتصادی اش را کمتر کند ؛به تربیت نیروهای آینده اش بپردازد و تکنولوژی جدید را بکار گیرد..نیروهای کار آزموده بیشتری را تربیت کند و از سرمایه های موجود و منابع داخلی بیشترین بهره را ببرد.
اینها همه زمانی میسر است که نیروی کار متخصص و تربیت شده ای را درخدمت بگیرد و حاشیه  زندگی را به نفع احساسات کمتر کند .
از یاد نبریم که هیچ جامعه ای نمیتواند به این آرزوها دست بیابد مگر آنکه به تعریفی تازه از زندگی –انسان –جامعه –اقتصاد و ترییت برسد ؛تعریفی که درآن همه اقشار یک جامعه چه مرد و چه زن حضور داشته باشند و هرکدام از این دو نیروی فعال و زنده ؛بخشی از بار زندگی واجتماع را بدوش کشد و نسبت به نیرو و استعدادش راهی را بپیماید .
با چنین نگرشی بود که بعد از رنسانس ؛ اجتماع نیازی شدید به حضور زنان در مرحله های سیاسی ؛ اقتصادی ؛اجتماعی و فرهنگی پیدا کرد چراکه بخش اعظمی از اجتماع را زنان تشکیل می دادند اما زنانی که تنها مصرف کننده و خانه نشین بودند و وظیفه ای جز آشپزی ؛لباسشویی ؛بچه داری و مهمانداری نداشتند ؛زنانی که چونان تماشاگرانی تنها شاهد زندگی و جامعه بودند و خود حضور چندانی در جریانات تاریخی ؛سیاسی و اقتصادی نداشتند .

اما هر چه جامعه و تاریخ به پیش می آمد نیاز بیشتری به حضور زنان احساس میشد زیرا هر روز بار تازه و مشکلی بر دوش زندگی و اجتماع نهاده می شد ،مرد به تنهایی نمی توانست این بار سنگین را حمل کند چرا که جامعه متحول شده بود
نگاه انسان به زندگی تغییر کرده بود و بشر وسایلی تازه و نو را به خدمت گرفته بود تاريخ ديگر آن تاريخ گذشته نيست ؛اجتماع هم همينطور ؛ روابط پيچيده اي برساختار ونظام خانواده و سياست ؛ حكومت مي كند .
روابطي كه نياز به انساني نو ، انديشه اي نو و برنامه اي نو دارد و بدون ترديد دراين جهان تازه ،مرد به تنهايي نمي توانست بار مسئوليت تمامي اجتماع و امور را بدوش بكشد و سعادت همگاني را تضمين كند.
در اينجابود كه اولين زمزمه هاي رهايي زنان از زيربار ساختارهاي سنتي ؛ ديني و اخلاقي بگوش رسید ،زمزمه هایی که به زنان فرصت هایی تازه را هدیه کرد تا بیشتر از توان و استعداد های خود بهره گیرند احساس مسئولیت بیشتری کنند و در دل زندگی حضور تازه داشته باشند، اما از همان آغاز دو دیگاه در راستای همدیگر وجود داشتند .
نخست دیدگاه کهن گرایان و یا سنتی ها و دیگر دیدگاه نوگرایان ..سنت گرایان از همان آغاز با حضور زن در عرصه های سیاسی ؛اقتصادی و اجتماعی مخالف بودند چرا که گمان می کردند با حضور زن در اجتماع و دور شدن از دل خانواده ؛مشکلاتی بوجود خواهد آمد که این مشکلات آرام آرام ساختار خانواده را سست میکرد و باعث بوجود آمدن ناهنجاریهای در عرصه ی تربیت میشد ؛ از طرفی نوگرایان معتقد بودند که برعکس ؛ عدم حضور زنان در اجتماع و مشارکت آنان در مسئولیتها و وظایف اجتماعی خسارت های جبران ناپذیری را در جامعه بوجود خواهد آورد که جبران آن برای جامعه مشکل خواهد بود چرا که با عدم حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی، بخشی از نیروهای تولید و سیاست حذف خواهند شد و مرد به تنهایی از چرخاندن چرخهای اقتصادی وسیاسی عاجز خواهد بود .
 این پیشداوریها ادامه یافت تا انقلاب شکوهنمد اسلامی ایران که زنان همدوش مردان به خیابانها ریختند و خواستار استقلال آزادی و جمهوری اسلامی شدند اما يادمان باشد كه اين تازه گام اول است چرا كه در گامهاي بعدي بايستي رد پاي زنان را در فرهنگ ها، تمدن ها و باورهاي ملل گوناگون بجوئيم و آنان را مقايسه كنيم ،سپس به سراغ اديان الهي و غيرالهي برويم و دست آخر نيز به بررسي مكاتب فلسفي،عرفاني و سياسي بپردازيم.
 
آنگاه اين مسير منطقي را تا به امروز دنبال كنيم . چرا كه سخن گفتن از نيمه ي زندگي، نيمه اي كه خواسته يا ناخواسته بخشي از آن در زير غبارزمان پوشيده مانده ،بسيار دشوار است و اين وظيفه پژوهندگان است كه با بررسي مواد خام تاريخي غبارزمان را از اوراق تاريخ بزدايند و به تجزيه و تحليل مسايل بپردازند ،زيرا همانگونه كه ياد آوري كرديم ما چه بخواهيم و چه نخواهيم زنان در زندگي حضوردارند و حضور خواهند داشت ، چه باور كنيم ، چه نكنيم هر روز نيز اين حضور زنان در عرصه هاي فرهنگي ،اجتماعي، سياسي  اقتصادي پررنگ تر و هرروز نيز توقع زنان از زندگي فزون تر خواهد شد ، جامعه مسئوليتي تازه را به آنان واگذار خواهد كرد .


انتهای پیام/
Share/Save/Bookmark