داخلی آرشيو مقاله صفحه اجتماعی
۲
امتیاز مثبت 
۲
 
مقاله:
بررسی و تبیین مفهوم حجاب در ادیان الهی
کد مطلب: ۷۵۳۲۲
تاریخ انتشار:سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۴۴
مسأله و مفهوم حجاب، در همه ادیان الهی مورد توجه بوده است و جامعه بشری را به سوی آن دعوت نموده اند؛ چرا که لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است و دین مبین اسلام که منطبق بر فطرت بشر می باشد، اهمیت خاصی برای آن قائل شده است. که یکی از دلایل آن فطری بودن آن است.
بررسی و تبیین مفهوم حجاب در ادیان الهی
به گزارش اوشیدا، فرشته عسکری روانشناس و مدرس دانشگاه در مقاله ای با عنوان "بررسی و تبیین مفهوم حجاب در ادیان الهی به اهمیت نقش حجاب و پوشش در ادیان الهی پرداخته است و به طور مفصل در این مقاله به نقش و تبیین حجاب در ادیان الهی پرداخته شده است.
در مقدمه این مقاله نوشته شده است: پوشش و حجاب از نیازهای اساسی انسان به شمار می‌آید که از آغاز آفرینش به آن نیاز داشته و کوشیده است تا با هر وسیله ای خود را بپوشاند. براساس اصل لزوم هماهنگی و تناسب آفرینش و قانون‌گذاری که قرآن بدان اشاره دارد، «فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله... » خداوند لباس و پوشاک را در لابلای نعمت‌های بی‌کرانش به بشر ارزانی داشت.) خداوند اشتیاق درونی زنان را به حجاب با تشریع قانون پوشش مستحکم ساخت تا گوهر هستی زن در صدف پوشش حفظ شود و جامعه از فرو رفتن در گرداب فساد و تباهی نجات یابد.

حجاب وسیله ای برای گسستن بندهای اسارت نفس و رهایی از آن به شمار می رود و نشانگر حیا و پاکی روح و روان زنان است و استقلال فرهنگی و دینی یک جامعه و نیز ایمان و اعتقاد یک زن به ارزش های اصیل اسلام به وسیله حجاب به نمایش گذاشته خواهد شد.
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف یک امر فطری است و داستان حضزت آدم(ع) و حوا(س) نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده‌اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده‌اند؛ چرا که لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است؛ پس در همه ادیان الهی بر پوشش و حجاب زن تأکید شده است.
۲-بیان مسأله:
یکی از مهمترین مفاهیم دینی که بحث از آن همواره مورد توجه خاص همه ادیان الهی بوده، و همچنین مورد توجه محافل مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی عصرما هست، مسأله پوشش زنان و مفهوم حجاب است؛ کاربرد و استفاده از این مفهوم چه نزد طبقه فرهیخته و نخبه ی جامعه و چه طبقه متوسط به حدی است که کمتر کسی را می‌توان یافت که تصویری از این واژه در ذهن نداشته باشد یا مراد از آن را نداند.

امر حجاب اگرچه از فروعات است و تطبیق آن در ادیان گوناگون یکسان نیست، ولی در اصل آن، یعنی وجوب عفاف و پاکدامنی همسان هستند و حجاب یک مسئله خاص مربوط به یک مذهب یا یک کشور به خصوص نیست و نه تنها در اسلام که در تمامی ادیان مورد توجه قرار گرفته است و نه فقط پس از اسلام که قبل از اسلام نیز ضرورت آن احساس می‌شد.به طوری که در سیره‌ی زنان مقدس آنها، علاوه بر عفت پیشگی و منزه از خطابودن، پوشش کاملی دیده می‌شود که زنان مومن این ادیان، هنوز در زی آن می‌باشند. بنا به گواهی متون تاریخی، در بیشتر فریب به اتفاق ملت ها و آیین‌های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است. حجاب در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید و تخفیف یافته، ولی هیچ گاه از بین نرفته است.

یکی از دلایل اساسی حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، آن است که حجاب و عفاف یک امر فطری است، یک نشانه بر فطری بودن حجاب آن است که کتاب‌های مقدس و تاریخی و آثار تمدن‌های مختلف گواهی می‌دهد که فرهنگ حجاب همواره در میان زنان مرسوم بوده و اختصاص به مذهب یا دین خاصی ندارد. پوشش برای انسان سابقه‌ای دور، به اندازه حیات انسان را شامل می‌شود و این امر براساس داستان حضرت آدم (ع) و حوا(س) که در کتب مقدس و قرآن کریم با اختلافاتی چند مطرح است، هویداست که در هر دو داستان، پس از درک عریان شدن، بلافاصله در پی برگ‌هایی جهت پوشاندن خویش برآمدند. این امر نشان از آن دارد که پوشش، امری فطری است وبشر از آغاز خلقت با میل فطری کوشیده است تا اندام خود را از دیگران بپوشاند و اگر اینگونه نبود انسان به مثابه حیوانات از برهنگی خود شرمی نداشت و با پوشاندن بدن خود احساس آرامش و امنیت می‌کرد. بنابراین ارتباط پوشش با گناه، امری است که در هر دو داستان به طریقی مطرح گردیده است.

شهید مطهری در این باره می گوید: « به طور کلی بحثی است درباره ی ریشه اخلاق جنسی، از قبیل حیا، عفاف و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش زن از مرد و در اینجا نظریاتی ابراز شده که دقیقترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گران بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است(مطهری، ۱۳۷۱، ص۶۲).

نتیجه آنکه انسان می‌تواند عقاید، اخلاق، اعمال و أشیاء، به طور ویژه پدیده‌ها و مدل های نو را با محک فطرت و ادراک باطنی خویش بسنجد و از حقانیت یا بطلان و فضیلت یا رذیلت آنها آگاهی یابد. البته در پاره ای از موارد و مصادیق، وحی و دین راهنمای اصلی به شمار می رود. به طور کلی مرز حفظ و ماندگاری یک قانون و آیین، موافق بودن آن با فطرت و طبیعت و نیازهای بشری است. بر این اساس فرهنگ ابتذال و بی حجابی و بد حجابی بر خلاف فطرت زن است و اگرچه به خاطر عوامل خارجی و غفلت ها و ناآگاهی ها در کوتاه مدت رواج یابد، لیکن پایدار نخواهد بود.

بنابر این با توجه به اهمیت این موضوع در این پژوهش به تبیین و بررسی مفهوم حجاب و ضرورت پوشش آن در سه آیین بزرگ یهود، مسیحیت و اسلام با توجه به نص تعالیم مقدس آنان خواهیم پرداخت. بدیهی است که ارائه تصویری روشن از چنین مفهومی، به مثابه نوری است که زوایای تاریک بحث را روشن نموده و از بسیاری از سوءتفاهم ها که آب قضاوت را گل آلود کرده و می کند، جلوگیری خواهد کرد.
۳-مبانی نظری:
۳-۱تعریف معناو مفهوم حجاب:
در لغت: کلمه ی «حجاب» مصدر از ریشه ی ( ح ج ب) است که اهل لغت تعاریف مختلفی برای آن ذکر کرده اند.
حجاب، واژه ای است عربی و در دو معنا به کار رفته است. یکی در معنای نوعی پوشش زنانه و دیگری در معنای پرده(مطهری،۱۳۵۳). در فرهنگ فارسی، حجاب به معنی نقاب و چادری است که زنان چهره و سر تا پای خود را با آن می پوشانند(عمید،۱۳۸۰).
حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن است و حجاب به معنای پرده است(قرشی،۱۳۷۸).
حجاب به معنی پوشش و آن چه به وسیله ی آن خود را می پوشانند، و نیز حایل بین دو چیز آمده است. جمع حجاب به این معنا «حجب» است ۱. برخی گفته اند: «الحجاب ما حجاب به شی ءٌ عن شی». حجاب آن چیزی است که به واسطه ی آن چیزی در چیزی قرار می گیرد(فراهیدی،۱۴۰۵ق).

ابن منظور نیز حجاب را به معنای پوشانیدن و چیزی که میان دو چیز جدایی می اندازد تعریف می کند(ابن منظور،۱۴۰۸،ص۳۶).
در قرآن کریم واژه حجاب هفت مرتبه ذکر شده است که در همه موارد به معنای پرده و حایل معنا شده است. یکی از آیات ذکر شده آیه ۵۹ سوره احزاب می باشد که خداوند در قرآن می فرماید: «ای پیامبر به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانتد این کار برای اینکه به پاکدامنی شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرندبهتر است؛ خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».

در صحاح اللغه معنای پوشش را برای حجاب یادآور شده و گفته است: «حجاب یعنی پوشش و حجاب درون انسان، یعنی آنچه که بین فلب و سایر حائل می شود.(جواهری،۱۴۰۷).

همچنین در کتاب مصباح آمده است: حَجَبَ به معنای منع است؛ از این رو به پوشش، حجاب گفته می شود؛ زیرا پوشش، مانع از مشاهده می شود. به دربان حاجب گفته می‌شود؛ چون مانع و بازدارنده از ورود دیگران است. اصل معنای حجاب جسمی است که بین دو جسد حائل می شود و گاه بر امور معنوی نیز به کار می رود؛ از این رو گفته شده است: «عجز» حجاب میان انسان و مراد او، و معصیت حجاب بین بنده و پروردگار است(قیومی، ۱۴۱۴ق).
حجاب، واژه ای عربی است و زبان شناسان عرب، برای آن، دو معنای اصلی برشمرده اند.حجاب، به مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است؛ خواه از امور مادی و اشیای محسوس باشد و یا از امور معنوی و غیر محسوس. «حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است(راغب اصفهانی،۱۴۱۲ق).

۳-۲حجاب در اصطلاح:
با توجه به معنای لغوی حجاب و کاربرد قرآنی و روایی این واژه، شرع مقدس حجاب را این گونه بیان می دارد: «پوشانیدن تمامی اعضای بدن به جز صورت و دست ها تا مچ ».
در عرفان واژه ی «حجاب» مفهوم خاص و ویژه ای دارد و آن عبارت است از موانعی که دیده ی بنده بدان از جمال حضرت حلًت، محجوب و ممنوع است(رازی،۱۳۶۵).
فقها در تعریف حجاب گفته اند: «الحجاب ما تلبسه المرأه من الثیاب ستر العوره عن الأجانب». حجاب لباسی است که زن برای پوشاندن عورت از اجانب می پوشاند.
از آنجا که وظیفه فقه تبیین احکام الهی و حدود آنهاست، در کتب فقهای مسلمان حدود پوشش زن یا حجاب چنین تعریف شده است. «زن باید بدن و موی خود رااز مرد نامحرم بپوشاند؛ بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را می‌فهمد و به حدی که مورد نظر شهوانی است، بپوشاند»(امام خمینی،۱۳۶۶).

۳-۳-ضرورت پوشش وحجاب در آیین یهود:
دین یهود با قدمت ۳۳۰۰ سال از قدیمی‌ترین ادیان صاحب شریعت محسوب می‌شود. در تعالیم یهود، اعم از کتاب آسمانی و سنت و سیره ی پیامبران و بزرگان بنی اسرائیل، علاوه بر اشاره به رعایت عفاف و پاکدامنی و تأکید بر حجاب زنان، همواره قوانینی برای حفظ پوشش و عفت عمومی وجود داشته است.

رواج حجاب در بین بانوان یهودی در طول تاریخ به گونه ای مشهور و مستند است که بسیاری از مورخان و اندیشمندان رعایت حجاب در اقوامی که با یهودیان در ارتباط در ارتباط بودند را متأثر از سرایت فرهنگ یهود دانسته اند. طبق قوانین یهود عدم رعایت حجاب و عفت عمومی دارای مجازات بوده و از ضروریات زندگی، خصوصاً افراد متأهل بوده است(سادات موسوی،۱۳۸۵).

در ایران و در بین یهود و سایر مللی که از فکر یهود پیروی می‌کردند حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می‌خواست، وجود داشت. در بین این ملت ها سخن از پوشیدن زن و چهره او نبود، بلکه سخن از پنهان کردن زن بود و این فکر به صورت یک عادت جدی در میان آنها رواج داشت(مطهری، ۱۳۷۱).

آیات تورات بر حجاب تأکید می نمود. کاربرد واژه ی «چادر» و «برقع» که به معنی روپوش صورت است، در آن آیات، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان می‌دهد.
علاوه بر آن، داستان حضرت آدم و حوا (س) در تورات نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. این احساس شرم از برهنگی، حتی بدون حضور ناظری بیگانه و سرعت در پوشاندن خود بدون دیدن آموزش و تعلیم و یافرمان از جانب خدا، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است. (جاوید،۱۳۸۸).
ویل دورانت می گوید: گفتگوی علنی میان ذکور و اناث حتی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود. دختران را به مدرسه فرستادن و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه خطرناک می شمردند. با این حال تدریس خصوصی برای اناث مجاز بود(دورانت،۱۳۸۰).
با نگاهی به کتاب مقدس کنونی و با اشاراتی که در تورات به مسئله عفاف شده، چنین بر می آید که زن یهود در آن زمان نیز از پوشش سربرخوردار بوده و در بعضی موارد از روبند استفاده می کرده است. به طوری که عدم رعایت عفت را یکی از علل نزول عذاب الهی بر بنی اسرائیل دانسته اند. و همه مورخان از حجاب سخت زنان یهودی سخن گفته اند
در میان ده فرمان موسی(ع) دو فرمان، توصیه به رعایت عفت و پاکدامنی دارد. فرمان هفت امر به زنا نکردن دارد و فرمان نه می گوید: و بر زن همسایه ات طمع مورز(عهد عتیق، تورات، سفر خروج،۲۰/۱۴-۱۷،به نقل از جاوید،۱۳۸۸).

ویل دورانت در کتاب «تاریخ تمدن» می گوید: در طول قرون وسطی یهودیان همچنان زنان خویش را با لباس های فاخر می آراستند ولی به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرع یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که سرش پیداست دست دعا به درگاه خدا بردارد(دورانت،۱۳۸۰).
رعایت عفت و حجاب توسط زنان انبیاء و بزرگان بنی اسرائیل در تورات کنونی و تلمود کاملاَ مشهود است؛ به طوری که رعایت نکردن عفت یکی از عوامل نزول الهی بر بنی اسرائیل دانسته شده است.« زن نیکو سیرت، عزت را نگاه می دارد مثل نیرومندان که اموال را محافظت می نمایند .
زندگی جنسی آنان، علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگانی محجوب، همسرانی کوشا، مادرانی پرزا و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند فحشاء به حداقل می رسید.
تورات تشبه زن و مرد به یکدیگر را نهی کرده، میگوید: متاع زن بر مرد نباشد و مرد لباس زن را نپوشد، زیرا هر که آن را کند، مکروه خداوند خدای توست ۲.
در داستان مفصل برخورد حضرت موسی علیه السلام به عنوان پیامبر قوم یهود، به سبب رعایت حیا و عفت با دختران حضرت شعیب(ع)، که به آنان فرمود، تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند و نیز، سیره عملی یهودیان مبنی بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفکیک و جدابودن محل عبادت زنان از مردان در کنیسه، ناشایسته شمردن اشعاری که در تمجید زیبایی زنان سروده شده است و ایراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، همگی بیانگر کیفیت شدید و سخت گیرانه حجاب نزد یهودیان است. همچنین ممنوعیت زن در فعالیت های اجتماعی و مجاز نبودن به اخذ شغل اجرایی و قضایی تأکیدی است بر این مطلب.
نصوص یاد شده، به هر ترتیب بیانگر آن می باشند که زنان مومن یهودی خود را ملزم به اجرای قوانین دین یهود می دانستند و مردان هم از این دستورالعمل بی نصیب نبودند.

در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع » به کار رفته است که بیانگر کیفیفت پوشش زنان آن عصر است. به هر حال شاید بتوان گفت: در امر پوشش زنان یهودی، بر پوشاندن موی سر آنان تأکید بیشتری صورت گرفته است.
اما این افراط ادامه نیافت. و علیرغم نظام سخت گیرانه حجاب در یهودیت، پس از رنسانس و تحولات اجتماعی اروپا و ایجاد فضای دین گریزی در غرب، شعائر دینی از جمله سنت رعایت پوشش عفیفانه، رو به ضعف نهاد و زنان یهودی تحت تأثیر فضای اجتماعی دوران تجدد، بعضاً حجاب خود را کنار گذاشته واز کلاه گیس به عنوان شکلی از پوشش سر استفاده می کنند. در واقع شاید آن تفسیری که بی میلی رهبران مذهبی یهود را در خصوص اموری مانند تحصیلات عالیه ابراز می کردند، تحقق یافت؛ زیرا دلیل آن این بود که آمیخته شدن زن و مرد موجب فساد اخلاقی، بی بند وباری و خیانت شود.

۳-۴-پوشش و حجاب در آیین مسیحیت:
ادیان الهی به جهت تناسب شان با فطرت، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است.
جرجی زیدان دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشاندن تن و بدن است، این وضع قبل ازاسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است»(موسوی،۱۳۸۵).
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود رادر مورد زنان تغییر نداده، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب می شد. اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحرک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است.

در انجیل آمده است آنجا که می گوید:« ای زنان! شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد چون که سیرت ظاهر و خداترس شمارا ببینند، و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن مو و متجلی شدن به طلا و پوشیدن لباس- بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام [است] که نزد خدا گرانبهاست، زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند خویشتن را زینت نمی نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند، مانند ساره که مطیع ابراهیم بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید.
در روایات ما نیز چنین آمده است که حضرت عیسی (ع) فرمودند: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید؛ زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است .

دعوت به عفاف و تقواپیشگی در آیین مسیحیت با تأکید بیشتری همراه شده است زیرا در این آیین، تجرد امری مقدس تلقی می شود؛ البته ترغیب به تجرد و رهبانیت در آموزه های مسیح نیست، بلکه در دوره های بعد پدید آمده و به عنوان اعتقاد مسیحی رواج یافت: بعد از آنکه آیین عیسی (ع) دین رسمی مملکت امپراطوری روم گردید، اندکی برنیامد که اصول رهبانیت در آن مذهب به ظهور رسید و به سرعت رشد و نمو کرد. در آغاز، بعضی اشخاص که به سخنان پولس حواری ایمان داشتند و اندرز او را که می گفت:« مومنان عیسوی از زن و مرد، شایسته است که در تجرد و تفرد زندگی و بی همسر بمانند» در دل داشتند، به این روش گراییدند، لکن ظهور رهبانیت به صورت یک نهضت خاص مبنی بر قطع علاقه از اجتماع، در اواخر قرن سوم میلادی به وقوع پیوست(ناس،۱۳۶۴).

از این رو، برای از بین بردن زمینه تحریک و تهییج جنسی، زنان به رعایت عفت کامل و دوری از هرگونه آرایش، به صورت شدید تری فراخوانده شده اند. البته در تعالیم مسیحیت تأکید بیشتر بر ترک عموم لذات دنیوی و ازبین بردن شهوت است؛ از این رو، رهبانیت در قرن ۴و۵ در این آیین به وجود آمد. و زنان راهبه مسیحی با رعایت عفت کامل وحجاب، مشغول خدمت به مردم شدند.

در آیین مسیحیت بر ضرورت عفاف و خانه نشینی زنان تأکید شده است. در دستورات دینی پاپ ها و بزرگان صدر مسیحیت در باب لزوم رعایت عفاف و حجاب نکات مختلفی آمده است. در سیره بزرگان صدر مسیحیت و قرون وسطی نیز توجه به رعایت عفت و حجاب وجود داشته است و لذا عموم زنان مسیحی بدان عامل بوده اند. تنها از قرن سیزده و سپس رنسانس است که تحولات عقیدتی و اجتماعی منجر به کاهش رعایت آن می شود. به طوری که ترتولین ۳(متولد۱۶۰م) در رساله ی مشهورش به نام « درباره ی حجاب باکره ها» می نویسد: « زنان جوان، حجاب هایتان را در کوچه و خیابان می پوشید. بنابراین شما باید آنها را در کلیسا بپوشید و شما وقتی در میان نامحرمان هستید حجاب دارید، پس در میان برادران دینی تان نیز حجاب داشته باشید(الهی،۱۳۴۲).

دستورات دینی پاپ ها و کاردینال های مسیحی، که بر اساس آن، پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ کردن گوش ها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بیشتری را نشان می دهد ۲.
هنگامی که کشیشان چادر و روبند را یکی از ارکان اخلاقیات عیسوی دانستند، به دستور زنها، چادرها را از مشمش ظریف و حریر زربفت ساختند(دورانت،۱۳۸۰).
در مورد سیره عملی زنان مسیحی، گفته شده: دین مسیحی، برای زن، خِمار ۳ را باقی نهاد. وقتی وارد اروپاشد، آن را نیکو شمرد. زن ها در کوچه و وقت نماز، خِمار داشتند. در قرون وسطی، خصوصاً قرن نهم، خِمار رواج داشت. آستین خِمار، شانه زن را پوشانده، تقریباً به زمین می رسید. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود(مهذب،۱۳۷۸).
تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا به جا مانده و انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملاً رعایت می شده است. به هر حال در عصر حاضر رعایت پوشش و پای بندی مسیحیان به رعایت حجاب را باید در اهتمام پاپ ها و کاردینال های مسیحی جست وجو کرد.

۳-۵-حجاب و پوشش در آیین اسلام:
اسلام که آخرین و کامل ترین دین الهی است لباس را هدیه ی الهی معرفی نموده و وجوب پوشش و حجاب زنان را با تعدیل و نظم مناسبی به جامعه ی بشری ارزانی داشته است. قوانین اسلام بر اساس فطرت و طبیعت بشر وضع شده است. لذا رعایت عفت و حجاب، امری مهم بوده است تا جایی که در برابر مردان بیگانه از ضروریات دین شمرده می شود و با احکام خود از افراط و تفریط جلوگیری کرده است نه ترک مطلق میل جنسی و نه تجویز زیاده روی در آن.

از دیدگاه اسلام، لباس و پوشش برای انسان ضرورت دارد و نوع پوشش نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو اسلام یکی از تدابیری که برای تعدیل و رام کردن غریزه ی جنسی مرد و زن اندیشیده است، لباس و پوشش است، این وظیفه ی مشترک هم برای مرد و هم برای زنان می‌باشد. و از آن جایی که در دین مبین اسلام وعده رسیدن به سعادت و خوشبختی فردی و اجتماعی انسان ها با انجام دستورات و قوانین اسلامی داده شده است، بنابراین برای نیل به این آرمان تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد و هریک از آنها موظف است که وظایف شرعی و دینی خود را به خوبی و به نحو شایسته انجام دهد تا به سعادت و خوشبختی حقیقی دست یابد. «هر کس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن و او مومن باشد ما او را در زندگی سعادتمند می سازیم و به تناسب بهترین اعمال و شایسته ترین کارهایشان به آنها پاداش می دهیم.

پس از دیدگاه قرآن کریم، حضور زنان و مردان در جامعه اگر بر پایه ایمان و عمل صالح و رعایت تقوا باشد، افراد آن جامعه سعادتمند و از حیاتی طیب و زندگی ای پویا و بالنده برخوردار خواهند شد.
از این جا به خوبی روشن می شود که هدف از این دستورات رعایت مصالح بشر است خواه زن یا مرد و این قوانین و دستورالعملها بر پایه تبعیض و تفاوت میان زن و مرد بنا نشده است بلکه بنا به اقتضای شرایط جسمی و روحی هر کدام دستورات ویژه و یا مشترکی صادر شده است. که اگر آنها به انجام آن پایبند باشند خدای متعال برای هر کدام وعده نیک داده است و اگر قرار بود که به جای عدالت میان آن دو تبعیض وجود داشته باشد می بایست همه تکالیف دشوار برای زن و هیچ وظیفه ای برای مرد مقرر نمی شد و یا برعکس عمل می شد.
اسلام می خواهد زن و مرد طبق خصوصیات و خلقیات خود رفتار و زندگی کنند تا هماهنگی نظام خلقت از تعادل خود خارج نگردد. اگر زنان رفتار مردانه داشته باشند و مردان احساس زنانگی نمایند، مسیر زندگی انسانی در هم آمیخته و بی ثباتی در زندگی بشر حاکم خواهد گردید. امام محمد باقرعلیه السلام به نقل از پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « لعن الله المتشبهین من الرجال بالنساء والمتشبهات من النساء بالرجال ۱» (مردانی را که خود را شبیه زنان می کنند و زنانی که خود را به شکل مردان در می آورند، مورد لعن و نفرین خداوند قرار می گیرند).
همچنین روایتی دیگری در این رابطه نقل شده است: «عن أبی عبدالله(ع): کان رسول الله(ص) سزجر الرجل أن یتشبه بالنساء و ینهی المرأه أن تتشبه بالرجال فی لبایها ۲»( پیامبر اکرم(ص) از اینکه مردان لباسی شبیه زنان بپوشند و زنان لباسی شبیه مردان بپوشند بر حذر می داشت). از این رو رعایت پوشش برای زن و مرد به تناسب آفرینش هریک، لازم و ضروری است و هر دو گروه برای حفظ حیا و عفت فردی و اجتماعی باید اهتمام ورزند.

اگر رعایت پوشش و حجاب اسلامی از وظایف ویژه زن تعیین شده است از این جهت است که زن مظهر جمال و زیبایی است و از خصوصیات خاصی در گفتار، رفتارو حرکات و سکنات برخوردار است. فلسفه پوشش و حجاب اسلامی صیانت روحی و معنوی جامعه است و نشانگر جواز حضور زن در جامعه است. زن مسلمان، تجسم حرمت و عفت در جامعه است، پوشش و حجاب عفیفانه، ندا و دعوتی است که زن آن را در عمق جان خود می شنود و کششی که از درون خود به سمت آن گرایش پیدا می کند.کلام گهربار حضرت زهراسلام الله علیها نشانگر حفظ جایگاه والای زن است که فرمودند:« خیر النساء لایرین الرجال ولا یراهن الرجال ۳»؛ بهترین زنان، زنانی هستند که مردی را نبینند و مردی هم او را نبیند».

در قرآن کریم، آنگاه که حدود و پوشش را مطرح می سازد به این حکمت اشاره می نماید: «ذَلک أدنَی أن یُعرفنَ فلا یُوذینَ؛ این پوشش نزدیک تر است که زنان، به حیا و عفاف شناخته شوند و مورد اذیت نااهلان واقع نشوند ۴»
عفت و پاکدامنی با آفرینش زن به هم آمیخته است. او از روز نخست عفت گرا و پاکدامن بوده است، بنابراین، الزام پوشش فقط و فقط برای حفظ عفت زن است نه زنجیر اسارتی بر دست و پای او، ونه سدی در برابر تکامل فکری و علمی و هنری او، بلکه وسیله ای برای تعالی روح و ایفای مسئولیت های فردی و اجتماعیش، چه بسا زنان پاکدامن سخنوری که تاریخ، خصوصیات و رشادت های آنان را ضبط کرده است.
اسلام پوشش از بیگانه را ملاک برتری زن معرفی کرده است. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:« بهترین زنان شما، زنان عفیف غیر عقیمی هستند که تنها برای شوهرانشان خود را می آرایند و در مقابل بیگانه کاملاً پوشیده اند ۵».

۳-۵-۱فلسفه حجاب در اسلام:
نیاز به پوشش و پرهیز از برهنگی از گرایشات فطری بشری است که خدای متعال در وجود انسان قرار داده است. قرآن کریم به این نکته در ماجرای حضرت آدم (ع)و حوا(س) اشاره می فرماید:« چون از آن درخت خوردندشرمگاهشان آشکار شد و به پوشیدن خود از برگ هایی بهشت پرداختند ۱». بنابراین بشر از آغاز خلقت با میل فطری کوشیده است تا اندام خود را از دیگران بپوشاند و اگر اینگونه نبود انسان به مثابه حیوانات از برهنگی خود شرمی نداشت و با پوشاندن بدن خود احساس آرامش و امنیت نمی کرد.

فلسفه وجوب حجاب در گفتمان اسلامی به مسأله حفظ عفت و حیا زنان مربوط می شود و در این رابطه عدم رعایت آن موجب به خطر افتادن این دوصفت ارزنده می شود و نیز سرآغاز بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی می باشد. فلسفه اصلی وجود حجاب آن است که اسلام طرفدار عفت و پاکدامنی فردی و اجتماعی و خواهان یک جامعه سالم و بدور از هرگونه فساد اخلاقی می باشد، امام رضا علیه اسلام در کلام گهربارشان می فرمایند: «حرم النظر إلی شعور النساء المحجوبات بالازواج و الی غیرهن من النسا لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعو التهییج إلیه من الفسادوالدخول فیما لایحل و لا یجمل». نگاه کردن به موهای زن حجاب دار اعم از همسردار و غیره ممنوع است، به آن خاطر که موجب تحریک فسادانگیز مردان می گردد و مایه کشانده شدن مردان به ناهنجاری های اخلاقی می گردد(مجلسی،۱۳۰۳).

یکی دیگراز فلسفه های مهم حجاب این است که با پوشش زن در لباس هایی مناسب، وضعیت ظاهری یکسانی را ایجاد می کند و بدین طریق خانواده ها را حفظ می کند. از فلسفه های دیگر آن، حفظ کرامت و شخصیت زن است. در وهله های اولیه تاریخ در اجتماعات بدوی زن اصولاً به عنوان بخشی از جامعه انسانی شناخته نمی شد و جزو ملک مرد محسوب میشد.

به نظر می رسد مسأله حجاب در جامعه جایگاه خاصی دارد و از هرگونه تحریک هوس ها و تهییج شهوات هوس بازان پیشگیری می کند و هر چیزی که عفت عمومی را خدشه دار کند مورد نهی اسلام است که بی حجابی و بد حجابی و نیز مسأله نگاه های حرام و نامشروع به همین خاطر ممنوع اند، بنابراین رابطه میان رعایت حجاب و حفظ پاکدامنی را به روشنی می توان تماشا نمود. البته اسلام به عفت و پاکدامنی توجه ویژه ای دارد و در پاره ای از موارد عفت و پاکدامنی را در کنار شهادت در راه خدا مطرح ساخته و شهید را با انسان پاکدامن و عفت پیشه یکسان نگاه کرده است، بنابراین اگر اسلام حجاب را مورد تأکید خود دارد، بدان خاطر است تا مسأله عفت و پاکدامنی در حد اعلای خود در جامعه تحقق پیدا کند و مانعی در کارش پیش نیاید.

۳-۵-۲حجاب از دیدگاه قرآن و روایات
خداوند در قرآن کریم می فرماید: ای یامبر(ص) به زنان با یمان بگو دیدگان خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گیرند و پاکدامنی ورزند و زینت خود را، جز آنچه از آن نمایان است، آشکار نگردانند و باید روسری هایشان را بر گردن هایشان فرو اندازند. مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان و یا زنان همکیششان یا کنیزان و به هنگام راه رفتن پاهای خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانی شان آشکار گردد. ۱

به نظر می رسد که با عنایت به اسباب نزول آیه ارتباط بین حکم شرعی حجاب و ویژگی های زنانه زن که حجاب را بر آن قرار داده روشن می شود. به طوری که در بحث حضور اجتماعی زن تأکید به بروز کمترین حد ویژگی های زنانه کند ضمن اینکه این امر منافاتی با حضور زن در اجتماع ندارد(جاوید،۱۳۸۸).
مرد یازن بودن از دیدگاه قرآن کریم هرگز به تنهایی به عنوان یک ارزش و برتری مطرح نمی باشد آنچه می تواند صاحب ارزش و برتری شود نفس و جان آدمی است که در زن و مرد به عنوان گوهری واحد نهاده شده است:«ای مردم در برابر پروردگارتان تقوا پیشه کنید. آن خدایی که همه شما را از یک تن آفرید و جفتش را نیز از همان آفرید(سوره نساء،آیه ۱).
و درآیه دیگر می فرماید: ای پیامبر(ص) به همسران و دخترانت و به زنان مومن بگو که جلبابهای(روسریهای) خویش را بر خود فرو افکنند، این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند بهتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است(سوره احزاب،آیه۵۹).
پیامبر(ص) نیز در کلامی نهی فرمودند : که زن، برای مرد مرد نامحرم زینت کند. اگر چنین کرد، حق است که خداوند او را به آتش بسوزاند ۲.
پیامبر اکرم(ص) در خطاب به حولاء همسر عطاره می فرماید: « ای حولاء زینت خود را برای غیر شوهرت آشکار نکن و برای زن جایز نیست مچ و پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شود عواقبی را نیز به دنبال دارد.۱-خداوند سبحان همیشه او را لعنت می کند۲- دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می شود۳- فرشتگان الهی او را لعنت می کنند۴- عذاب درد ناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.»
با توجه به آیات و روایات بیان شده به این نتیجه میرسیم که بد حجابی زنان چگونه آتش هوا و هوس را در دل های مردان روشن می نماید و آرامش روح و روان را به نا آرامی و بیماری مبدل می سازد.


۴-نتیجه گیری:
مسأله حجاب و عفاف و ضرورت آن در آیین یهود با توجه به کتاب مقدس و تعالیم أنبیاء امری مسلم و غیرقابل انکار است. رواج حجاب و توجه به رعایت حریم عفت در سیره عملی زنان یهود در طول تاریخ قابل ملاحظه است و در آیین مسیح نیز نه تنها احکام دین یهود در باب حجاب فسخ نشده بلکه باشدت بیشتری دنبال شده است و در این دین نیز بر ضرورت عفاف و رعایت پوشش کامل به منظور کاهش زمینه تحریک و تهییج در جامعه بیش از بیش تأکید و تصریح شده است. تحقیق در متون دین اسلام حاکی از آن است که مسأله عفاف و حجاب دراین آیین امری لازم و ضروری بوده و از جایگاه خاصی برخوردار است چرا که هم در آیات و هم در روایات بزرگان دین بر ضرورت رعایت عفاف و حفظ حجاب تأکید شده است.

از آن جایی که مسئله حجاب در دین اسلام از اهمیت بسزایی برخوردار است و عطف به سرعت تغییر ارزشها مسئله حجاب نیز از آن رها نبوده و رواج مدل ها و لباس های که با پوشش اسلامی منافاتی دارد مسئله را دو چندان با اهمیت نموده است واز طرفی نقش حجاب در رشد و تعالی فردی در تربیت زنان و سپس در پیشرفت و توسعه ملی بسیار حائز اهمیت است.

در پرده حجاب است که عفت و وقار زنان روز به روز بر مقام و منزلت آنان می افزاید. زن در سایه حجاب به موازات رسیدن به درجات بالایی از کمال و عظمت وسعادت، شخصیت خویش را حفظ می کند تا جایی که حجاب در زمره یک ارزش واقعی پرچمدار عفت و شخصیت زنان خواهد بود..حجاب زن مانع کسب علم و هنر آزادی زن نیست بلکه موجب تحرک بیشتر و علو درجه و مقام او می شود.

زن در پوشش اسلامی، خانواده و جامعه را از فواید گرانبهایی نیز برخوردار می کند. و بی حجابی مهر بطلانی است بر همه ارزش های نهفته در وجود زنان و به عنوان یک ضد ارزش وسیله ی است دردست انسانهای فاسد تا امروز زنان را یه ورطه نابودی بکشانند.

در خصوص حجاب نیز به عنوان الگوی مطلوب پوشش زنان به عنوان یکی از تجلیات عینی فرهنگ اسلامی، هماهنگی میان نهادهای دست اندرکاران امور فرهنگی و تربیتی، شرط لازم جهت دستیابی به این مهم است در واقع مسئله حجاب از جمله آسیب های اجتماعی است که در سطح و لایه های رویین جامعه نمایان است و علامت و نمادی از آسیب هاو مسائل اجتماعی است که در عمق و لایه های زیرین جامعه می باشد.

بنابراین ضرورت حفظ و پایداری امنیت در جامعه، تبیین کننده ضرورت حفظ حجاب و عفاف به وسیله افراد است و عدم حفاظت از این حریم می تواند امنیت جامعه را مورد تهدید قرار دهد.
منابع:
۱. قرآن کریم
۲. ابن منظور، جمال الدین(۱۴۰۸ق).لسان العرب. بیروت: انتشارات دارالجلیل.
۳. الهی، حکیم(۱۳۴۲). زن و آزادی
۴. تورات، تلمود
۵. جاوید، محمد جواد(۱۳۸۸). تأملی بر مفهوم حجاب در ادیان الهی.
۶. حُر عاملی، محمد بن حسن(۱۳۸۹). وسائل االشیعه، تهران : انتشارات عابدی.
۷. دورانت، ویل(۱۳۸۰). تاریخ تمدن، عصر ایمان، کتاب سوم، چاپ هفتم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی
۸. سادات موسوی، زهره(۱۳۸۵). عفاف و حجاب در ادیان الهی، تهران: مرکز امور زنان و خانواده.
۹. .مطهری، مرتضی(۱۳۷۱). مسأله حجاب ، تهران: انتشارات صدرا.
۱۰. مجلسی، محمد باقر(۱۴۰۳). بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت: موسسه الوفاء.
۱۱. میرخندان، حمید(۱۳۸۷). حجاب در فرهنگ اسلامی.تهران: مرکز امور زنان و خانواده.
۱۲. مهدی زاده، حسین(۱۳۸۷).پرسمان حجاب ،چاپ سوم، قم: انتشارات صهبای یقین.
۱۳. ناس، جان(۱۳۷۵). تاریخ جامعه ادیان،

نویسنده: فرشته عسکری مدرس دانشگاه
Share/Save/Bookmark
۱۴۰۲-۰۵-۱۴ ۱۷:۴۰:۵۳
پوشش انسانهای اولیه بمنظور حفاظت از تاثیرات جوی بخصوص سرما بوده و بتدریج به نماد جایگاه اجتماعی تبدیل شده. پوشش، عفت و پاکی نمی اورد و مردان ایرانی علیرغم سابقه کهن در پوشش زن و مرد، دچار عقده های جنسیتی هستند و در فرصت مناسب، به طغیان و جنایت دست میزنند که نمونه انرا در کشورهای ازاد میتوان مشاهده کرد. عمده افکار ایرانیها به جنس مخالف اختصاص دارد که مانع تمرکز بر مطالعه و پیشرفت در کار است. وسوسه دزدی زمانی قدرت میگیرد که حصار و قفل بکار میرود و وسوسه تجاوز زمانی شدت میگیرد که پوشش کامل و ضخیم باشد و حس کنجکاوی و خیالپردازی را تقویت کند. (18079)
 
۱۴۰۲-۰۵-۱۴ ۱۷:۴۱:۴۷
یکی از عوامل مهم بی حجابی، تضعیف باورهای عمومی است. حکومت ایران چهره ضد بشری از دین ارائه داده که ناقض تمام ارزشهای انسانی و ازادگی فطری انسانها در حق انتخاب شیوه زندگی است. حکومت دینی نتنها کشور بلکه زندگی خصوصی افراد را هم تسخیر کرده و خاک مرگ و پوچی بر همه جا پاشیده و هیچکس بر سرنوشت شوم کشورش که حاصل حماقت مردم ساده لوح 57 بود، اثرگذار نیست. مردم راهی جز مرگ در ازادگی یا زندگی حیوانی در اطاعت محض حکومت ندارند. (18080)