داخلی آرشيو گزارش تصويری صفحه فرهنگی
امتیاز مثبت 
۸
 
مردی که به کاخ سفید پشت کرد/تو متجاوزی به خانه‌ات برگرد آمریکایی
کد مطلب: ۳۴۱۶
تاریخ انتشار:يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۱۶
اوشیدا:چند هواپیمای آمریکایی هواپیمای امیر را احاطه می‌کنند، در تماسی با امیر می‌گویند: به خانه‌ات برگرد. امیر باصلابت و قاطعیت به آمریکایی‌ها می‌گوید: من در فضای خانه‌ام هستم، تو متجاوزی، برگرد به خانه‌ات آمریکایی
مردی که به کاخ سفید پشت کرد/تو متجاوزی به خانه‌ات برگرد آمریکایی
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا:سر لشکر شهید امیر مرادقلی مردی عاشق ایران از سرزمین رستم زابل که توسط دربار به منطقه گرگان کوچ داده شده بودند متولد سال ۱۳۳۵در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و بعد از بازگشت از امریکا به گردان پی تری اف آمد و در ۱۹ بهمن ۱۳۶۳ (که در چنین روز نحسی نیروی هوایی سانحه های فراوانی داده بود) در فرودگاه شیراز همراه با همرزمان خود معلم خلبان شهید ناصر کریمی و شهید خلبان کاظم خطیبی و شهید معلم مهندس پرواز علی اکبر کهوند ودو شاگرد شهیدش در یک سانحه هوایی بدرجه رفیع شهادت نائل شدند روحشان شاد و یادشان گرامی. 

نیم قرن پیش، خانواده‌ای مؤمن و متدین، از قبیله مرادقلی که در مبارزه با خوانین دوران ظلم و ستم‌شاهی از سیستان و بلوچستان، به‌علت خشکسالی و آزار و اذیت و زورگویی خوانین شاه معدوم به شمال ایران کوچید و در روستایی بنام حاجی کلاته شهرستان علی آبادکتول استان گلستان مسکن گزید. روزگار را با لقمه نانی حلال و طیب و طاهر و با کار در زمین‌های کشاورزی سپری می‌کرد.

به سال ۱۳۳۵در نخستین روز ماه شهریور پسری زاده شد. نامش را «امیر» نهادند. امیر مرادقلی فرزند میران؛ اما هیچ کس آن روز نمی‌دانست که امیر قبیله میران روزگاری از امیران قبیله خواهد شد.

«سرگرد خلبان شهید امیر مراد قلی» پس از طی دوران طفولیت، در زادگاه خود به مدرسه رفت و با اخذ دیپلم متوسطه در سن ۱۹سالگی در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم و فنون نظامی پرداخت. به حسب خلاقیت‌هایش، به جهت یک دوره تکمیلی، خلبانی عازم امریکا شد. او که از یک خانواده مؤمن و متدین بود، نمازش را آنجا نیز ترک نکرد، در هنگام نماز بعضی که مسیحی بودند با حیرت به او می نگریستند، وقتی از امیر پرسیده شد، این چه نوع نیایشی است؟

گفت: من با ایستادن و تعظیم، رکوع و سجده در مقابل، خدای یکتا، خود را نیست می‌بینم و هر چه هست اوست، که خدای زمین و آسمان هاست. نوع نگاهش به جهان هستی و به پروردگار و بصیرتی محمدی که از دین اسلام داشت، مورد انتقاد رژیم ستم‌شاهی قرار گرفت، پس از بازگشت از امریکا، بعد از فراغت از تحصیل و طی دوره مقدماتی، خدمت رسمی خود را در یگان‌های نیروی زمینی آغاز کرد.

در سال ۱۳۵۶ کم‌کم وارد عرصه مبارزه با شاه معدوم شد، به همین علت تحت کنترل ساواک قرار گرفت، یک‌بار به‌طور ناگهانی به خانه‌اش می ریزند؛ اما امیر با درایتی که داشت، اعلامیه‌های حضرت امام را در جای امنی نگهداری می‌کرد، ساواکی‌ها دیگر دست از سرش بر نمی‌داشتند مرتب او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی امیر به تمام آرزوهایش رسید و خود را وقف خدمتگزاری به اسلام و جامعه و خاک وطنش کرد. امیر عاشق آسمان بود و آرزو داشت که آخرین پروازش از عمق آسمان لایتناهی به عز قدس الهی باشد.

با آغاز جنگ تحمیلی، در«لشکر ۵۵ هوابرد شیراز» عضو گروه تجسس(P۳F) شد. در کلیه ماموریت‌های محوله حضوری فعال داشت و به درجه سرلشکری نائل شد.

به نقل از همرزمانش که می گویند:

روزی امیر سرلشکر خلبان «امیر مرادقلی» هنگامی که بر فراز خلیج فارس پرواز می‌کند، چند هواپیمای آمریکایی هواپیمای امیر را احاطه می‌کنند، در تماسی با امیر می‌گویند: به خانه‌ات برگرد.

امیر با صلابت و قاطعیت به آمریکایی‌ها می‌گوید: من در فضای خانه‌ام هستم، تو متجاوزی، برو به خانه‌ات که اینجا جای تو نیست.

چند بار تکرار می‌کند:

تو متجاوزی برگرد به خانه‌ات آمریکایی ... برگرد ...

امیر اهل بصیرت بود و ولایت، شرافتش، هویتش بود، هویت او مسلمان متعهد اسلامی بود، در ماموریت‌های زیادی علیه دشمن بعثی، شجاعانه جنگید و سرانجام در روز بیست‌و‌یکم بهمن ماه ۱۳۶۳ بر اثر سانحه هوایی در «شیراز » به شهادت رسید. آری عاقبت، امیر سرلشکر، در آخرین پروازش از عمق آسمان لایتناهی به عز قدس الهی پر کشید و رسید. 


 
Share/Save/Bookmark