داخلی آرشيو يادداشت صفحه 
امتیاز مثبت 
۲
 
راهکارهای درمان آسیب های روانی زنان چیست؟
سردبیر
کد مطلب: ۱۱۵۲۴
تاریخ انتشار:يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۱۵
اوشیدا:اگر دین ستیزان و دین گریزان عامل از دست رفتن حقوق زنان را مذهب و پیشوایان دین می دانند، به علت عدم آشنایی آنان با دیدگاه های جامع نگر دین نسبت به همة مسائل است. حقوق از دست رفته زنان، ارمغان شوم غرب است که زن را از حرّیت و حرمت طبیعی خود جدا ساخته است
راهکارهای درمان آسیب های روانی زنان چیست؟
پایگاه خبری اوشیدا: اگر دین ستیزان و دین گریزان عامل از دست رفتن حقوق زنان را مذهب و پیشوایان دین می دانند، به علت عدم آشنایی آنان با دیدگاه های جامع نگر دین نسبت به همة مسائل است. حقوق از دست رفته زنان، ارمغان شوم غرب است که زن را از حرّیت و حرمت طبیعی خود جدا ساخته است.

نگرش های حضرت علی(ع) به مسائل زنان، برخاسته از روان شناسی عمیق ایشان است. اگر بپذیریم که زن با ویژگی های زنانة خود، دارای ارزشی استقلالی است و تفاوت ها را عیب و نقص ندانیم، ظرفیت پذیرش سخنان حضرت علی(ع) را خواهیم یافت

یکی از آسیب های روانی که امروزه دامن گیر بشر شده است و اختلالات روانی فراوانی را به همراه دارد، سردر گمی در رفتارهای جنسیتی است. به عبارت دیگر وقتی به فردی تکلیف خارج از فطرت و طبیعت او تحمیل گردد و با القاء های گوناگون از شاکلة حقیقی خود خارج شود و نتواند در شمار افراد جنس مخالف هم قرار گیرد، دچار تحیر در رفتارهای جنسیتی می گردد و این ابتدای آسیب روانی است. با نگاهی به طرح های نظریه پردازان برابر نگر، می بینیم که تمامی سعی و تلاش آن ها برای ایجاد برابری بین زن و مرد و نادیده گرفتن تفاوت های جسمی، روانی و توانایی های شناختی آن هاست. در کشورهای پیشرفتة جهان، آشکارا می توان شاهد افزایش مشکلات روانی در زنان و مردان بود؛ چرا که زنان حالات زنانة خود را کنار گذاشته و توانایی ها و ویژگی های مردانه را به گونه ای تقلیدی در خود ایجاد کرده اند و برای رسیدن به حالات مردانه جلوه های زنانة خویش را به فراموشی سپرده اند. از سوی دیگر مردان مشخصه ها و ویژگی های مردانه را کنار گذاشته اند و به توسعة بخش زنانة خویش پرداخته اند، تا امور زنانه را به خوبی انجام دهندامروزه بسیاری از سردرگمی های افراد و اختلال ها و تعارضات روانی در آن ها ناشی از عدم قبول تفاوت های بین زن و مرد است. اگر این تفاوت ها به عنوان اسرار و رموز خلقت و به عنوان اصل اولیه پذیرفته شوند، هرگز زنان به فکر تشابه با مردان نمی افتادند و حتی فکر کردن در مورد آن را نوعی بی حرمتی به خود می دانستند. از سوی دیگر مردان نه تنها در حدود انجام رفتارهای زنانه نمی بودند، بلکه همان گونه که در نگرش های سنتی و مذهبی وجود دارد؛ این تشابه را برای خود عیب و ننگ می دانستند
روان شناسان می گویند:
«نظریه های تساوی حقوق زن و مرد، نه تنها سبب گردیده که زنان توانایی ذاتی خود را کشف نکنند؛ بلکه به خطا مسیر غلطی را ارائه نموده که می گوید: زنان باید مثل مردان باشند. نتیجه آن شد که زنان به مقدار زیادی، حالت اصلی طبیعت زنانة خود را فراموش کرد ند» درصد افسردگی در میان زنان به طور تقریبی دو برابر مردان و این بیماری روانی در قرن حاضر به این میزان بالا رسیده است. در قرنی که ادعای تساوی زن و مرد مطرح شده است، آیا دلیل افسردگی زنان این نیست که با نادیده گرفتن تفاوت های بین زن و مرد، خود را با مردان مقایسه می کنند و می بینند که آن ها در عقل نظری، عقل اجتماعی، سیاست، توانایی های فضایی، ریاضیات و چرخش ذهنی از زنان قوی تر هستند؟ از این رو احساس حقارت کرده و بدون توجه به بینش درونی خود، حس تناسب، دمسازی، خصلت پیوند جویی، عقل عملی، عواطف و ... که قوی تر از مردان است؛ دچار خود کم بینی و افسردگی ناشی از احساس تبعیض می شوند.

به یقین افسردگی زنان در عصر حاضر عارضی و ناشی از تبلیغات سوء است. تحقیقات نشان می دهد که شیوع افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. یک محقق بزرگ به نام «مایراوایزمن» و همکارانش تحقیقی در زمینة افسردگی انجام داده اند، که نتایج آن چنین است:

«زنان در ۲۰ تا ۲۶% طول عمر خود، در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند و میزان بستری شدن آن ها در بیمارستان ۶% است، در حالی که مردان در ۸ تا ۱۲% مدت عمر خود، در خطر افسردگی هستند و میزان بستری شدن آن ها ۳% است. احتمال ابتلا به افسردگی در زنان دو برابر مردان است».

نتایج تحقیقات حاکی از آن است که سه گروه زنان، نوجوانان و افراد مسن بیش از دیگران دچار افسردگی می شوند؛ اگر چه محققان برابرنگر احتمال می دهند که علت افزایش میزان افسردگی در این سه دسته به خاطر این است که کنترل هر سه گروه در دست دیگران می باشد و خواسته ها و امیال دیگران بر آن ها تحمیل می شود. در حالی که می خواهند مستقل باشند، ولی در واقع باید گفت تا به حال هیچ گونه علت بیولوژیکی برای افسردگی بیان نشده و احتمالات و فرضیات ارائه شده در این رابطه قطعی نیست. به نظر ما احتمال دارد دلیل افسردگی نوجوانان و افراد مُسن رخداد تغییرات روحی و جسمی در آن ها باشد. نوجوانان که در مرحلة بلوغ هستند، با ترشح هورمون ها و تغییرات فیزیکی بدن در معرض تحولات ویژه قرار می گیرند و عوارضی همچون حالت شک و تردید، نگرانی نسبت به آینده، عدم ثبات عواطف، فشار غریزة جنسی، خودخواهی، خیال پردازی، هویت و ... به دنبال خواهند داشت. اگر با برخورد مناسب از سوی والدین و مربیان مجتمع های آموزشی روبه رو نشوند، دچار افسردگی، پرخاش گری و روان پریشی خواهند شد. از سوی دیگر افراد مُسن به علت از دست دادن قوای بدنی و تضعیف ارتباطات و از دست دادن شغل مورد علاقه و یا پراکندگی افراد خانواده و تنهایی و ... دچار افسردگی می شوند، که اگر با تعلیمات مذهبی و اخلاقی آشنایی داشته باشند، از افسردگی و پژمردگی آن ها کاسته می شود.

در این میان، قشر زنان با توجه به ویژگی های خاصی که دارند، از جمله ارتباط گرایی و پیوند جویی، هم دلی و هم احساسی با دیگران که در درجه اول برای خودِ آن ها احساس رضایت می آورد، بینش درونی و الهام های راستین، معنویت گرایی و علاقه به دیگران، از نظر روانی نباید دچار مشکل قرن اخیر؛ یعنی افسردگی شوند و علت ها را باید در بیرون از سرزمین وجود آنان جستجو کرد. برای بررسی علت افسردگی زنان می توان به نظریات احتمالی گوناگونی که دربارة علت های آن بیان شده است:
الف. علل اجتماعی؛ از نظر اجتماعی ابراز خشم و پرخاش گری مردان پذیرفته تر است، در حالی که زنان آموخته اند که احساسات پرخاش گرانه خود را در اجتماع کنترل کنند. در نتیجه خشم خود را به درون ریخته و نسبت به خود با دید انتقادی می نگرند. ابراز خشم راه درمان این گروه از زنان افسرده است.

روان شناسان بر این باور هستند که مردان خشم خود را از طریق اعمالی مثل جنگ و ورزش های رزمی، فریاد کشیدن به شکل های عملی یا کلامی ابراز می کنند. اما زنان به جهت این که مرتب گفته شده احساساتی هستند، سعی می کنند احساسات خود را بپوشانند و خشم خود را پنهان کنند. افسردگی مدفن احساسات و هیجاناتی است که بسیار شدید و خروشان بوده ، ولی ابراز نشده اند.

این روان شناس می گوید: «زنان استاد افکار و احساسات خود هستند».

ولی به راستی چرا زنان احساسات طبیعی و نیاز فطری خویش را انکار می کنند؟ آیا این به دلیل تحقیر از سوی جامعه نیست؟ اگر احساساتی بودن به عنوان یک خصلت طبیعی و پسندیدة زنانه مطرح می شد و اندیشه گران و مردم عوام در پی آنان به مذمت این خصیصه نمی پرداختند، آیا باز هم جایی برای انکار این احساسات وجود داشت؟

فروکش نمودن خشم هم برای مرد و هم برای زن از صفت های برجسته است. همان گونه که عفو، احسان، تعاون و ده ها صفت دیگر برای زن و مرد به عنوان فضیلت مطرح می شود و اگر زنان خشم خود را ابراز نمی کنند، به این علت است که آن ها در ارتباط های خود به دنبال ارزش ها هستند و در این گرایش از مردان قوی تر و جلوتر می باشند؛ همان گونه که پیش از این در بخش دین باوری از آن سخن گفتیم. اما انکار احساسات از سوی زنان پیامد تحقیر برابر نگران است که در طرح های خود، با در نظر گرفتن ویژگی های زنانه، سبب احساس حقارت نسبت به جنسیت خود در زنان شده و افسردگی را برای آن ها به ارمغان می آورد.

ب. درماندگی؛ زنان به خاطر حس دیگرخواهی، تمامی وقت خود را به شیوه های افراطی صرف امور خانه می کنند، ولی به علت عدم دریافت پاسخ مناسب برای تلاش و کوشش خود در منزل، با سپاسگزاری از سوی همسر روبه رو نمی شوند و احساس می کنند، تلاش آن ها از طرف خانواده نادیده گرفته شده است؛ دچار افسردگی می شوند. توجه همسر به او و تشکر از زحماتش و ابراز عشق و علاقه، این افسردگی را درمان می کند.

ج. ارزش گذاری های غیر واقعی؛ وقتی که جامعه برای افراد تحصیل کرده و آن ها که در موقعیت های مناسب اجتماعی قرار گرفته اند، بیش از حد معمول احترام قائل شود و حضور زن در خانه را با دیدة حقارت نگریسته و برای تربیت نسل های آینده ارزشی در نظر گرفته نشود، زنان فاصلة خودِ واقعی و خود ایده آل را که ساخته و پرداخته القائات اجتماعی است، زیاد دیده و عزّت نفس خود را از دست می دهند. این عدم عزّت نفس زمینة مناسبی برای بیماری افسردگی فراهم می سازد. در این راستا به توصیه های حضرت علی(ع) در مورد اهمیت دادن به کار زنان در منزل بر می خوریم. آن جا که حضرت می فرماید: «جِهادُ المَرأةِ حُسْنُ التَبَعُّلِ؛ جهاد زن، خوب شوهر داری کردن است»

در این سخن آسمانی ارزش گذاری کار زن در منزل و همسرداری او در حد جهاد در راه خدا بیان شده است؛ یعنی همان گونه که جهاد مایة حیات اجتماعی و حفظ حدود و ثغور سرزمین ها می شود، تلاش زن در خانه نیز باعث حفظ بنیاد خانوادگی به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای جامعه و در نتیجه حیات اجتماعی خواهد شد. اگر چه افراط در همة امور زندگی و از جمله اختصاص تمامی اوقات در پرداختن به همة نیازهای خانواده و عدم توجه به نیازهای خود، می تواند یکی از عوامل مهم آسیب زا برای روان زنان باشد و زمینة افسردگی آنان را فراهم سازد. از این رو به جاست که به سفارش حضرت علی(ع) در مورد اعتدال در پرداختن به امور خانه نیز توجه شود تا نیازهای شخصی زن قربانی خانواده نگردد و در عین حال نیازهای خانواده نیز در نظر گرفته شود. حضرت می فرماید:
«بیشترین همّت و دل مشغولی خود را صرف خانواده و اولاد نکنید».

یعنی زمانی را برای خویشتن بگذارید. پیش از این گفته شد که یکی از نیازهای اساسی هر انسانی از جمله زن، رشد و تعالی و پویایی است و اگر زن از این نیاز خود غافل شده و تنها به نیازهای خانواده بپردازد، دچار افسردگی و آسیب پذیری روانی می شود.

یکی دیگر از عوامل آسیب زای روانی، انجام کار و داشتن هدفی است که خارج از توان و نیروی طبیعی زنان می باشد و یا بر عکس کمتر از حد و شایستگی آن هاست.

علی(ع) و راهکارها و راهبردها برای درمان افسردگی زنان

پیش از این بیان شد که زنان دو برابر و به قولی سه برابر مردان دچار افسردگی می شوند و نیز بیان کردیم که دین اسلام و قرآن و نیز حضرت علی(ع) جهت پیشگیری از افسردگی راهکاری بلند ذکر کرده اند، که عبارت است: از یاد خدا و متّصل شدن به دریای رحمت الهی. امّا برای آن گروه از زنانی که دچار افسردگی شده اند، نیز راهبردهایی از درمانگر همیشگی تاریخ، علی(ع) بیان می کنیم که بسیار عمیق و ژرف است.

الف. گرایش عملی بیشتر به مذهب و ارتباط با خدا و بهره گیری عملی از تعالیم و دستورهای دینی. در این زمینه حضرت علی(ع) می فرماید: «لا یُؤنِسَنَّکَ إلاّ الحَقُّ؛؛ چیزی جز خدا تو را آرامش نمی بخشد». و نیز می فرماید:

«خداوند عهد و پیمانی که با نام او منعقد می شود، با رحمت خود مایة آسایش و آرامش بندگان و حریم امنی برایشان قرار داده تا به آن پناه برند».

ب. جلب رضایت الهی که در سایة خداوند آرامش روانی برای فرد فراهم خواهد شد. حضرت می فرماید: «وَ رِضاهُ أمانٌ وَ رَحْمَةٌو رضایت خداوند مایة آرامش و رحمت است».

در واقع با انجام وظایف و تکالیف و استفاده از استعدادها و نیروهای خدادادی رضایت خدا حاصل می شود.

ج. ایجاد زمینه و بستر مناسب برای برقراری ارتباط های صحیح و متعالی که از نیازهای اساسی زنان است. حضرت علی(ع) می فرماید: «روابط خود را با افراد با شخصیت و اصیل و خاندان های صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار، چرا که آن ها کانون گرم و مراکز نیکی هستند».

د. توجّه کردن به سخنان آرامش بخش و موعظه های روان آسا.

حضرت علی(ع) می فرماید: «إنَّ هٰذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الأبْدانُ فَأبتَغُوا لَها طَرائِفَ الحِکَمِ این قلب ها افسرده می شوند همچون بدن ها؛ برای رفع ملالت آن ها لطایف حکمت آمیز زیبا و جالب انتخاب کنید».

ﻫ . صبر و استقامت در برابر ناملایمات به خاطر عشق به خدا موجب آرامش روانی می شود. حضرت علی(ع) می فرماید: آن گاه که خداوند جدیّت و استقامت و صبر در برابر ناملایمات به خاطر محبّتش و تحمل ناراحتی ها از خوف و خشیتش را در آن ها یافت؛ از درون حلقه های تنگ بلا راه نجاتی برایشان گشود و ذلّت را به عزّت و ترس را به امنیت و آرامش تبدیل کرد.

و. عشق ورزیدن به دیگران و دوست داشتن انسان های وارسته آرامش گر روح انسان است. حضرت علی(ع) می فرماید: «المؤمن مألوفٌ، ولا خیرَ لِمَنْ لایألِف ولا یؤلَفْ انسان با ایمان شایستة دوستی و الفت است، کسی که خود با مردم دوستی نمی کند و مردم نیز او را لایق دوستی نمی دانند، در وجودش خیر و خوبی یافت نمی شود.

ز. استفادة صحیح از فرصت های طلایی در زندگی موجب آرامش روانی و نشاط انسان می شود و از دست دادن فرصت ها نیز غصّه آور است. حضرت علی(ع) در این زمینه می فرماید:

«إضاعَةُ الفُرْصَةِ غُصَّةٌ؛ از دست دادن فرصت ها غصّه آفرین است (و در مقابل استفاده از آن ها آرام بخش روح و روان خواهد بود)».

ح. واگذاری نتیجة امور به خداوند که مهم ترین عامل برای رفع اضطراب و افسردگی است.

ما مأمور به وظیفه هستیم، نه اسیر نتیجه و آنچه خداوند برای ما به عنوان نتیجه مقرر فرماید، با حکمت و عدالت او آمیخته خواهد بود. حضرت علی(ع) در این زمینه می فرماید:

«در تمام کارها خویشتن را به خدا بسپار که خود را به پناهگاهی مطمئن و نیرومند سپرده ای به واقع تکیه کردن به یک قدرت متعالی آرامش بخش بشر است و چه قدرتی بالاتر از خداوند متعال.

ط. فروتنی یکی از راه های درمان وسوسه است که از بیماری های نورتیک محسوب می شود. حضرت علی(ع) با اشاره به این که وسواس در ابتدا با تحریک شیطان آغاز می شود و پس از گذشتن مدتی، شک و دو دلی در خانة دل جای می گیرد و وسوسه ایجاد می شود، می فرماید:

«وَاتَّخِذُوا التَّواضُعَ مَسْلَحَةً بَینکم وَ بَین عَدُوِّکُم إبْلِیسَ وَ جُنُودِه؛ فروتنی و تواضع را سنگر میان خود و دشمنانتان، یعنی ابلیس و سپاهیانش، برگزینید».

درمان بیماری های روانی در کلام امیرالمؤمنین(ع) به آنچه گفته شد، منحصر نشده و دایرة آن بسیار وسیع تر است و ما برای نمونه موارد بالا را ذکر کردیم و علاقه مندان را به تتبع بیشتر در نهج البلاغه فرا می خوانیم.

نهج البلاغه، حکمت ۱۳۶ و صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۳۹. نهج البلاغه، حکمت 352
نهج البلاغه، خطبة 106
Share/Save/Bookmark