داخلی آرشيو خبر صفحه فرهنگی
امتیاز مثبت 
۰
 
انتقادات صریح «حامد زمانی» از رسانه ملی/ تکلیف خودت را روشن کن
کد مطلب: ۴۴۴۶۷
تاریخ انتشار:پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۴۶
حامد زمانی خواننده موسیقی انقلابی با انتشار دلنوشته ای از سیاست های سازمان صدا و سیما در کم توجهی به موسیقی انقلابی انتقاد کرد.
انتقادات صریح «حامد زمانی» از رسانه ملی/ تکلیف خودت را روشن کن
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا" در حالی که تیتراژ پایانی سریال «آسمان من» با صدای حامد زمانی به مرحله نهایی برگزیدگان تیتراژخوانی برنامه «سه ستاره» راه نیافته است، این خواننده موسیقی انقلابی با انتشار دلنوشته ای از سیاست های سازمان صدا و سیما در کم توجهی به موسیقی انقلابی انتقاد کرد.

 

در متن دلنوشته حامد زمانی که علاوه بر ارسال به رسانه‌ها بخشی از آن در صفحات شخصی این خواننده نیز منتشر شده، آمده است:

«می خوام حرف بزنم اما نمیدونم به کی!! توی زمونه ی شونه خالی کردنا. همون کسی که بهم یاد داد و اذن داد اینجوری بخونم و پای حرفم وایستم همونم بهم یاد داد که حرف حق رو باید زد فقط دو تا گوش میخوام! دوتا همدرد! دو تا مرد! نه صدتا! نه صد هزارتا!

 

والله اون روزی که شروع کردم و یه جوون یه لاقبای پاپتی بودم با هزارتا گناه هیچی نداشتم جز خودت، همینو داشتم و این چیز کمی نبود! امروز هزار بار همه چیز و مرور کردم! همه این پنج سالو، منی که با خودت اومدم با خودتم جلو میرم، ننگه برام اگه دل خوش کنم به دوتا سایت و مجله و شبکه! برای این چیزا نیومدم پس اگه هیچکدوم اینا هم نباشه باز ادامه میدم! عقیده ام رو با این چیزا بدست نیوردم که به خیال کسی با یه نظرسنجی خراب بشه!

 

نمونش همین پارسال:

پارسال هم با وجود این همه تیتراژ و آهنگ های موفق و تاثیرگذار وقتی حتی اسمم بین کاندیداها نبود! کلمه ای حرف زدم؟ نزدم! اما الان می گم چون اینجا دیگه مساله شخص و حامد زمانی و … نیست، مساله اصلی اینه که ما کی ایم؟ کجا وایسادیم؟ هدفمون چی بود؟ رسانه مون مال کیاس؟ و صدتا سوال دیگه… همیشه با خودم فکر میکردم چرا فلسفه هنر توی رسانه های ما مترادف با محبوبیت و مخاطب محوری صرفه، چرا از خیلی فاکتورها به نفع این محبوبیته کناره می گیریم!

 

واقعا الان برا من مساله است که چرا اسم و رسم خواننده و بازیگر و… اینقدر برامون مهم شده؟ چرا به سبک هنر مدرن خیلی راحت به سلبریتی گری تن دادیم، سلبریتی گری ای که کلا خودشو داره با فلسفه ش تعریف می کنه، این گزاره داره خودشو به ما و فرهنگمون تحمیل می کنه که “من سلبریتی ام، پس هستم”…! مگه ما حرف از هنر متعهد نمی زدیم؟ مگه ما محتوا محوری و جریان سازی فرهنگی رو دم ازش نمی زدیم؟ مگه بنا نبود از تز هنر برای هنر عبور کنیم؟ مگه…

 

الان که نگاه می کنیم گویا نه تنها این اتفاقات نیفتاده بلکه خیلی راحت داریم در قالب محبوبیت محوری و سلبریتی گرایی ادعای خنثی بودن هنر رو فریاد می کشیم… فریادی که صرفا شعاره و واقعیتش اینه که اصلا اینجوری نمی تونه باشه که هنر “جهت دار” نباشه. هنر جهت داره چون داره حرف میزنه، چون زنده س، چون داره حرکت میکنه… اصلا نمیتونه جهت نداشته باشه…

 

گناه تک تکتون گردن من اگر ذره ای نظرسنجی ها و تعداد رأی ها و فالورها برام مهم باشه! چه پارسال! چه امسال و چه صد سال دیگه! چه جشنواره موسیقی بظاهر فجر!! و چه جشنواره موسیقی بظاهر مقاومت! برای من یه چیز مهمه و همین باعث شده که امروز به پشتوانه انقلابی که سی و هفت سال ازش میگذره و خونها براش ریخته شده! فریاد بزنم! برای من یه چیز مهمه! و این همون چیزیه که انگار برای خیلی ها مهم نیست! محتوا عقیده و جهاد در راه اون.

 

یه روزی برای ما عار و ننگ بود که واردات موسیقی لس آنجلسی داشته باشیم، اما امروزه افتخارمون اینه که موسیقی خودمان رو صادر کردیم به قلب لس انجلس! آیا فرقی هست بین آن موسیقی لس_آنجلسی و این موسیقی تهرانجلسی؟ تکلیفمون با ارشاد که مشخصه! اما رسانه ملی! رسانه ای که رسانه همه هستی! حتی اونی که یک ماه پیش روی صندلی های من و تو نشسته بود و حالا روی صندلی های تو! آفرین! این خیلی خوبه! برای همه مادری! اما برای ما…!؟ !! این چه تعاملیه؟ که روزهایی که هیچکس جرأت خوندن از اصول انقلاب و اصول شهدا رو نداره، دهه فجر، روز قدس، جنگ غزه، انتخابات و … و روزهایی که همه آقایونی که توی اعیاد و روزای گل و بلبل پیداشون می شه به خاطر ترس از ریزش مخاطب تو هفتا سوراخ قایم میشن نوبت استفاده از موسیقی ارزشی میشه! اما بعد از گذشت پنج سال! حتی یکبار در یکی از اعیاد و برنامه های آنچنانی تان جایی ندارد؟ اینها بماند حتی در سریال ها و فیلم هایی که مختص این ژانر است هم این موسیقی جایگاهی ندارد!؟ و اینجا هم اتفاقا چون بحث سریال است و تعداد مخاطب بالا باز هم نصیب این موسیقی جز “هیچ” نیست…

 

گفتم تکلیف ارشاد و مجله ها و روزنامه ها بماند که هرکدام از سلبریتی ها دهها بار از روی جلدی به جلد دیگر می روند و از سایتی به سایت دیگر! خیلی هایشان که رادیو جوان را دارند، “من و تو” را دارند، “بی بی سی فارسی” و “جم تی وی” و کلیپ روی پی ام سی را دارند! ما چه کنیم که فقط رسانه ی ملی را داریم و نداریم؟!

 

رسانه ملی تکلیف خودش را مشخص کند! آیا با هنر جهت دار موافق است یا با هنر خنثی و سکولار؟ هنری که حتی اگر از وطن هم بخواند حتی اپسیلونی بوی آرمان انقلاب و شهدا را نمی دهد! اگر با هنر جهت دار موافق است پس بیاید جهت خودش را مشخص کند! اگر ما داریم اشتباه می کنیم پدرانه بیاید بگوید! اگر خط موسیقی ارزشی مشکل دارد پس چرا صداوسیما در مواقعی گذرا از آن حمایت می کند و اگر این گونه نیست چرا در بزنگاه های مهمی آنرا تنها می گذارد؟ بیاید بگوید بلد نیستی جوری حرف بزنی که به هیچکس برنخورد و همه دوست داشته باشند! و اگر نه! اگر داعیه دار اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام مستضعفین و پابرهنه های تاریخ است پس این رفتارها و این موضعها دیگر چیست!

 

بله رسانه ملی است! مال همه است! ولی آیا نمی بینید این همه مردمی رو که توی هر شهر، توی هر اجرا همه رو با حضور و تکرار آهنگها شگفت زده می کنند؟ نمی بینید این همه مردمی که عاشقانه طرفدار موسیقی انقلابی اند؟ نمی بینید اینهمه مردمی که آزادانه اعلام می کنند از این موسیقی چه تاثیرها که نگرفته اند! آقای رسانه ملی! ملاکتان چیست؟ قرار بود “من و تو” را از مردم بگیری و بجایش “من و تو” تحویلشان دهی! چرا خیلی چیزهایمان با آنور آبی ها یکی شده است؟ حتی بعضا آهنگهایمان! گزینه های توی نظرسنجی هایمان با آنها یک سمت و سو را دارد؟

 

اگر رسانه این روزها فقط دنبال فرم و مخاطب است! و در هنر همان سیاستی را دنبال می کند که در فوتبال دنبال می کند که این روزها حتی بین تیم های اروپایی هم نظرسنجی برگزار می کند پس در موسیقی هم همین سیاست را دنبال کند! و به گزینه هایش جاستین بی بر و لیدی گاگا را هم اضافه کند!

 

هیچکس منکر کار قوی و شاد و سرگرمی و دکور زیبا و حضور همه اقشار در رسانه ملی نیست! اما آیا ما یک دهم هنرمندان و جامعه ی مخاطب تلویزیون هم نیستیم؟ وقتی همه شبکه ها اختیار و عنان کار برای نظرسنجی یک سال کار رسانه را در اختیار یک برنامه قرار می دهند! وقتی این برنامه ادعا می کند که کارشناس دارد و کار دقیق و کارشناسی شده است که حتی از شبکه های پنج گانه هم نه! که از شبکه های دیگر هم کاندید دارد! شما و کارشناس هایتان دو سال است نمی بینید این همه آهنگ و تیتراژ را؟ واقعا نمی بینید؟

من این حرفهایم را به کجا ببرم؟ به مسئولینی که حتی بعد از پنج سال با هیچکدامشان حتی یکبار سر میزی ننشسته ام که از من حتی احوالپرسی کنند که در این پنج سال چه میکنی! به مسئولینی که حتی شماره هیچکدامشان را نداشتم که امروز با آنها حرف بزنم؟ از اولش خدا بود و شما ایستاده_ها… الان هم به شما حرفم را میزنم… از یک چیز توی این ماجرا می ترسم، اون اینکه در آستانه پایان دهه چهارم انقلاب، قرار بر این بشه که امروز شاگردان آوینی داغ توقیف “خنجر و شقایق” ها و ترشرویی مدعیان “سازندگی” در برابر “روایت فتح” رو دوباره ببینن و خون دل بخورن… داستان همون داستانه و جبهه همون جبهه ست…»

Share/Save/Bookmark
مرجع : مهر
    عکاس :